عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
من بحکم او چو سر برداشتم
در دل خود نور حق افراشتم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
من بعصر او حضوری داشتم
تخم عصرش را بمظهر کاشتم
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة عشره
نی که دل گر سنگ وآهن داشتم
خون شد ولعل و عقیق انگاشتم
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۷ - در حق خویش گوید
زآنکه هر بیتی که می بنگاشتم
بر سر آن ماتمی میداشتم
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
من طریق دین احمد داشتم
تخم دین در راه احمد کاشتم
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
آن بلا را هم بخود برداشتم
خلق بدگو را بخود بگماشتم
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱
جان که در عالم خود او را داشتم
بهر تو نا بوده اش انگاشتم
دیده را با نقش تو پرداختم
سسینه را از مهر تو انباشتم
مطبخ سودای خود یعنی دماغ
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت
رخت خود را من ز ره بر داشتم
غیر حق را من عدم انگاشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد
گفت من تخم جفا میکاشتم
من ترا نوعی دگر پنداشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
ترک خدمت خدمت تو داشتم
تا به غربت تخم حیلت کاشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده
تخم دولت در زمین میکاشتم
سخره و بیگار میپنداشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
بین که اندر خاک تخمی کاشتم
کرد خاکی و منش افراشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۸ - پرسیدن پادشاه قاصدا ایاز را کی چندین غم و شادی با چارق و پوستین کی جمادست میگویی تا ایاز را در سخن آورد
پردهها را این زمان برداشتم
حسن را بیواسطه بفراشتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۸ - انابت آن طالب گنج به حق تعالی بعد از طلب بسیار و عجز و اضطرار کی ای ولی الاظهار تو کن این پنهان را آشکار
دیده را نادیده خود انگاشتم
باز زنبیل دعا برداشتم
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۵ - حکایت حسن بصری
ننگ و نامت را نگه می داشتم
تخم مهرت را به دل می کاشتم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۱ - حکایت آن شخص که مرید صوفیان شد و به واسطه اعمال آنها نادم گردید
من هم او را ز اولیا پنداشتم
تخم اخلاصش به سینه کاشتم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه
بار نبود اینکه من انباشتم
کوه را بر دوش خود بگذاشتم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵۶ - داستان خیک که بر روی آب دریا افتاده بود
خیک را نادیده من انگاشتم
دست از خیک عسل برداشتم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۸۸ - تاجری که همه سرمایه ی خود را بوق حمام خرید
من کدامین وقت گندم کاشتم
وقت خرمن جو ازو بر داشتم