گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده

 

هر که می‌آمد ز ده از سوی او

بوسه می‌دادند خوش بر روی او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷ - نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود

 

آن سگی که باشد اندر کوی او

من به شیران کی دهم یک موی او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۴ - سؤال کردن بهلول آن درویش را

 

این چنین آمد ز اصل آن خوی او

نه ریاضت نه بجست و جوی او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۱ - قصه عشق صوفی بر سفرهٔ تهی

 

آدمی کی بو برد از بوی او

چونک خوی اوست ضد خوی او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۱ - جواب گفتن خر روباه را

 

از قرین بی‌قول و گفت و گوی او

خو بدزدد دل نهان از خوی او

مولانا
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۳ - آغاز کتاب

 

تا ز جست‌و‌جو و گفت‌و‌گوی او

عاقبت معلوم کردم خوی او

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۵ - حکایت

 

صورتش در جنب نقش روی او

صورت یوسف بود پهلوی او

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۵ - حکایت

 

این پسر آشفته شده بر روی او

گشت مجنون سالها در کوی او

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۳ - مراجعت کردن از سفر و آمدن به وطن

 

ای گشاد عیش در ابروی او

آب حیوان خاک خاک کوی او

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۳ - مراجعت کردن از سفر و آمدن به وطن

 

خوردم این ساغر به یاد روی او

کُحل چشمم باد خاک کوی او

حکیم نزاری
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۲ - فی نعت النبی صلی الله علیه و آله

 

مشرق خورشید قرب روی او

مطلع شه بیت دولت کوی او

امیر حسینی هروی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۳

 

جان بدادم در فراق روی او

چند سرگردان شوم در کوی او

دیده ی حسرت نهاده بر رهم

تا مگر باری ببینم روی او

خوبرو یاریست لیکن تندخوی

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۵۰ - جواب گفتن سلامان پادشاه را

 

ور فتاده چشم من بر روی او

کرده ام روی از دو عالم سوی او

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode