چون سلامان آن نصیحت گوش کرد
بحر طبع او ز گوهر جوش کرد
گفت شاها بنده رای توام
خاک پای تخت فرسای توام
هر چه فرمودی به جان کردم قبول
لیکن از بی صبری خویشم ملول
نیست از دست دل رنجور من
صبر بر فرموده ات مقدور من
بارها با خویش اندیشیده ام
در خلاصی زین بلا پیچیده ام
لیک چون یادم ازان ماه آمده ست
جان من در ناله و آه آمده ست
ور فتاده چشم من بر روی او
کرده ام روی از دو عالم سوی او
در تماشای رخ آن دلپسند
نی نصیحت مانده بر یادم نه پند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سلامان پس از شنیدن نصیحتی، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او میگوید که بنده نظر پادشاه است و آماده است هر چه او بگوید، انجام دهد. اما به دلیل بیصبری، از وضعیت خود رنج میبرد و نمیتواند بر درد دلش صبر کند. او بارها در مورد رهایی از این بلا فکر کرده، اما وقتی به یاد محبوبش میافتد، تمام اندیشههایش را فراموش میکند و تنها به تماشای زیبایی او میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی سلامان به نصیحت گوش داد، استعداد و طبیعت او به مانند جواهر در دریا شروع به شکوفا شدن کرد.
هوش مصنوعی: سرورم، من بنده نظر و فرمان تو هستم و به قدری در دل خود ارادت دارم که همچون خاک زیر پای تخت تو هستم.
هوش مصنوعی: هر چه که گفتی، با جان و دل پذیرفتم، اما از بیصبری و خوی خودم خستهام.
هوش مصنوعی: دل رنجور من دیگر تاب و تحمل ندارد و نمیتواند به خواستههای تو پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: من بارها با خودم فکر کردهام که چگونه میتوانم از این مشکل و دردسر رهایی یابم.
هوش مصنوعی: اما وقتی که یاد آن ماه زیبایم میافتد، جانم در حال ناله و فریاد است.
هوش مصنوعی: اگر چشمانم به روی او بیفتد، از دو جهان روی بر میگردانم و فقط به او توجه میکنم.
هوش مصنوعی: در دیدن چهره خوشایند او، هیچ نصیحتی در ذهنم نمانده و فقط به زیبایی او فکر میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.