گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۶ - فی التمثیل

 

گفت بهلولش خموش ای جمله پوست

گر بدانندی سگان کاین آن اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

راحت خود را شدی پیوسته دوست

بی جراحت نیز فقرت آرزوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

جمله او بینی چو دایم جمله اوست

نیست در هر دو جهان بیرون ز دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

گر تجلی جمالت آرزوست

پای تا سر دیده شو در پیش دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل

 

ترک او گیر و مدارش نیز دوست

زانکه بر هم نیم ترکی صد چو اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

پاکی و تهلیل وصف خاص اوست

گر به تسبیحش رسانی بس نکوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

زشتی عالم همه از خبث اوست

وآنگهی دارد خدائی نیز دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

روز و شب میسوختی از عشق دوست

هرکه میسوزد ز عشق او نکوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

زار میگویم که این زندان اوست

وین سزای آنکه اورا داشت دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

چون چنین کردی ترا دنیا نکوست

پس برای دین تو دنیا دار دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گفت چه حاجت همی خواهی ز دوست

گفت یک ذره محبت کان اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت با حق گوی کاین بی مغز و پوست

دوستدار تست تو داریش دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

کار و بار سلطنت داری تو دوست

پس بسر باریت عشقی آرزوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گرچه غیرت بردن از عاشق نکوست

غیرت معشوق دایم بیش ازوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

با ربابی زیر سر پیری نکوست

این زر او را ده که این زر آن اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

چون طلب از دوست دیدی سوی دوست

این نظر را گر نگه داری نکوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل

 

دشمنت نشناسد از زشتی که اوست

تو به نیکوئی مگو در پیش دوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۵ - الحكایة و التمثیل

 

گوئیا سرگشتگی داری تو دوست

کآسمان از گشتگی تو دو توست

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۷ - الحکایت الرموز داستان حکیم و مرد احول

 

آن حکیمی که جهان معمور ازوست

آن حکیمی که دو عالم نور از اوست

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۵ - شکایت گل از بلبل به پیش باد صبا و عشق او بغیر

 

خواهرم را آنکه نرگس نام اوست

عاشق او بود کین خوب و نکوست

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۰
sunny dark_mode