بس عجب دیوانهٔ فرتوت بود
دایمش نه جامه و نه قوت بود
عاشقی خوش بود و مجنونی شگرف
غرقهٔ دیرینهٔ این بحر ژرف
روز و شب میسوختی از عشق دوست
هرکه میسوزد ز عشق او نکوست
روزگاری بود تا در صد عنا
گرد او میگشت گرداب بلا
لاجرم در جملهٔ عمر دراز
شادمان دستی بدل ننهاد باز
از شراب نامرادی مست بود
زیر پای پیل محنت پست بود
دایماً میگفت با چشم پر آب
ای خدا بازت دهم آخر جواب
وقت مردن بیدلی را خواند او
پس وصیت کردش و بنشاند او
گفت چون جانم برآید از تنم
برکش از بهر کفن پیراهنم
پیش دل بشکاف از بیرون من
پس برون کن این دل پرخون من
برکفن بر سنگ گور و خشت و خاک
بر خط از خون دلم بنویس پاک
کآخر این بیدل جوابت باز داد
مرد و مشتی خاک و آبت باز داد
مینگنجیدی تو با او در جهان
با تو بگذاشت او جهان رفت از میان
جانش شب خوش کرد و تن ناشاد شد
وز جهان جان ستان آزاد شد
گر جهان و جان شود در مفلسی
دایماً جان و جهان را تو بسی
من چه خواهم کرد پیدا و نهان
بی تو ای جان و جهان جان و جهان
تامرا از عمر میماند نفس
مذهبم الجار ثم الدار بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دیوانگی و عشق عمیق شخصی است که در تمام عمرش تحت تأثیر عشقش به معشوق بوده است. او با درد و رنج زندگی میکند و همواره در جستجوی عشق و رضایت است. او به خاطر عشقش روزها و شبها را میسوزاند و در حالتی از مستی و بیقراری به سر میبرد. در لحظات پایانی عمرش، وصیاتی میکند و از کسی میخواهد که با دل شکستهاش رفتار کند و یادگار عشق او را بر قبرش بنویسد. او به این باور میرسد که حتی اگر تمام دنیا را از دست بدهد، نبود معشوق برایش بزرگترین مصیبت است و عشق او ارزش بیشتری از هر چیزی دارد.
هوش مصنوعی: عجب است که این پیرمرد دیوانه هیچگونه لباس و امکاناتی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق احساس زیبایی است و مجنون بودن حالتی عمیق و حیرتانگیز است که در دریای عمیق عشق غرق شدهایم.
هوش مصنوعی: شخصی که از عشق معشوقش در طول روز و شب در آتش عشق میسوزد، نشان دهنده نیکی و خوبی اوست. عشق حقیقی موجب میشود آدمی در سختیها و مشکلات، پایدار بماند و این نشان از سرشت نیک او دارد.
هوش مصنوعی: زمانی بود که بسیاری از مشکلات و بلاها او را احاطه کرده بودند و او در میان آنها در حال گردش و تلاش بود.
هوش مصنوعی: بنابراین در تمام طول زندگیام، هیچگاه به شادمانی واقعی دست نیافتهام.
هوش مصنوعی: او از شراب ناامیدی مست و غرق خواب بود و در زیر پاهای فیل مشکلات به سر میبرد.
هوش مصنوعی: او همواره با چشمانی پر از اشک میگفت: ای خدا، آیا در نهایت پاسخی به من خواهی داد؟
هوش مصنوعی: در زمان مرگ بیدل، او را فراخواند و پس از آن وصیتش را بیان کرد و او را نشاند.
هوش مصنوعی: گفت زمانی که جانم از بدنم جدا شود، پیراهنم را برای کفن از تنم درآورید.
هوش مصنوعی: دل را از بیرون بشکاف و خون دل مرا بیرون بیاور.
هوش مصنوعی: بر روی تابوت و سنگ قبر، بر روی خاک و خشت، با خون دل من، به طور پاک بنویس.
هوش مصنوعی: در نهایت، این بیدل پاسخ تو را داد، مردی که فقط دستکم یک مشت خاک و آب به تو داد.
هوش مصنوعی: در این دنیا تو با او زندگی میکردی، اما او اکنون از این دنیا رفته و دنیایت را ترک کرده است.
هوش مصنوعی: روحش به شب خوشی پیوست و بدنش غمگین شد، و از این جهان که جان میستاند، رها گشت.
هوش مصنوعی: اگر جهان و زندگی همواره در فقر و نیاز باشد، اما تو وجود و زندگیات را بسیار میکنی.
هوش مصنوعی: بدون تو ای محبوب، نه در زندگیام معنایی میماند و نه در وجودم چیزی. تو برای من هم در دیدهها و هم در دل و روحام اساس همه چیز هستی.
هوش مصنوعی: هر قدر که عمر من باقی بماند، نفس من در پی مذهب و سپس در پی خانه خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.