بامدادی شهریار شاد کام
داد بهلول ستمکش را طعام
او بسگ داد آن همه تا سگ بخورد
آن یکی گفتش که هرگز این که کرد
از چنین شاهی نداری آگهی
چون طعام او سگان را میدهی
این چنین بی حرمتی کردن خطاست
کار بی حرمت نیاید هیچ راست
گفت بهلولش خموش ای جمله پوست
گر بدانندی سگان کاین آن اوست
سر بسوی او نبردندی بسنگ
یعلم اللّه گر بخوردندی ز ننگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در یک صبح، شهریار با دلخوشی به بهلول ستمکش غذا میدهد، اما او به سگها نیز غذا میدهد. یکی از حاضرین به او میگوید که این کار ناپسند است و نباید به سگها اینگونه بیحرمتی کند. بهلول به او پاسخ میدهد که اگر سگها میدانستند که صاحبشان چه کسی است، هرگز سر به سوی او نمیبردند. این بیان نشاندهندهی بدی و بیاحترامی رفتار شهریار است.
هوش مصنوعی: در صبح روزی، پادشاه با روحیهای شاد، غذایی به بهلول، کسی که تحت ستم قرار گرفته بود، بخشید.
هوش مصنوعی: او به کسی که در مورد رفتار سگ اعتراض کرد، گفت: "تو نباید نگرانی داشته باشی، چون او برای خوردن وعدههای غذایی زیادی تلاش کرده است."
هوش مصنوعی: تو از ویژگیهای این پادشاه خبر نداری و به همین دلیل، به سگها غذا میدهی.
هوش مصنوعی: بی احترامی به دیگران اشتباه است و تنها افرادی که بیاحترام هستند نمیتوانند کار درستی انجام دهند.
هوش مصنوعی: بهلول به او گفت: ای کسانی که فقط ظواهر را میبینید و در عمق چیزها نمیروید، اگر میدانستید که در پس این ظاهر، چه چیزهایی نهفته است، به ماهیت واقعی آن پی میبردید.
هوش مصنوعی: اگر انسانها با سر به سوی خداوند میرفتند و سنگ برمیداشتند تا به او بزنند، خدا میدانست که اگر به خاطر شرم از این عمل خودشان، دست از این کار برمیداشتند، چگونه بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.