مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
بدگمانی کردن و حرصآوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
نک فلان شه از برای زرگری
اختیارت کرد زیرا مهتری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
در خیالش مُلک و عِزّ و مهتری
گفت عزرائیل رو، آری بری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
کاش کان هم ننگ بودی یکسری
تا نرفتی بر وی آن بد داوری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل
تا ز زهر و از شکر در نگذری
کی تو از گلزار وحدت بو بری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
تا به گفت و گوی بیداری دری
تو زگفت خواب بویی کی بری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیهالسلام از امرا کی ولی عهد از شما کدامست
گر تو صد سیب و صد آبی بشمری
صد نماند یک شود چون بفشری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیهالسلام از امرا کی ولی عهد از شما کدامست
شرح این را گفتمی من از مری
لیک ترسم تا نلغزد خاطری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود
شد نیاز طالبان ار بنگری
شعلهها از گوهر پیغامبری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را
تو فرشتهٔ آسمانی یا پری
نی تو عزرائیل شیران نری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۷ - تفسیر قول فریدالدین عطار قدس الله روحه تو صاحب نفسی ای غافل میان خاک خون میخور که صاحبدل اگر زهری خورد آن انگبین باشد
گفت پیغامبر که ای مرد جری
هان مکن با هیچ مطلوبی مری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
ای زبان تو بس زیانی بر وری
چون توی گویا چه گویم من ترا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۵ - مضرت تعظیم خلق و انگشتنمای شدن
همچو مطبوخست و حب کان را خوری
تا بدیری شورش و رنج اندری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان
گرچه چون نشفش کند تو قادری
کش ازیشان وا ستانی وا خری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابهها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابههای دیگر او راستگوتر باشد و امام باشد
حاضران گفتند ای صدر الوری
راستگو گفتی دو ضدگو را چرا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۶ - مخلص ماجرای عرب و جفت او
نفس همچون زن پی چارهگری
گاه خاکی گاه جوید سروری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۹ - هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به امیرالمؤمنین بر پنداشت آنک آنجا هم قحط آبست
تا چو هدیه پیش سلطانش بری
پاک بیند باشدش شه مشتری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
ای که در روتان نشان مهتری
فرتان خوشتر ز زر جعفری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما
نایب من باش در قسمتگری
تا پدید آید که تو چه گوهری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان
منکری مهمانیش را از خری
پس ز مطبخ خاک و خاکستر بری