بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
آن عرابی از بیابان بعید
بر در دار الخلافه چون رسید
پس نقیبان پیش او باز آمدند
بس گلاب لطف بر جیبش زدند
حاجت او فهمشان شد بی مقال
کار ایشان بد عطا پیش از سئوال
پس بدو گفتند یا وجه العرب
از کجایی چونی از راه و تعب
گفت وجهم گر مرا وجهی دهید
بی وجوهم چون پس پشتم نهید
ای که در روتان نشان مهتری
فرتان خوشتر ز زر جعفری
ای که یک دیدارتان دیدارها
ای نثار دینتان دینارها
ای همه ینظر بنور الله شده
بهر بخشش از بر شه آمده
تا زنید آن کیمیاهای نظر
بر سر مسهای اشخاص بشر
من غریبم از بیابان آمدم
بر امید لطف سلطان آمدم
بوی لطف او بیابانها گرفت
ذرههای ریگ هم جانها گرفت
تا بدین جا بهر دینار آمدم
چون رسیدم مست دیدار آمدم
بهر نان شخصی سوی نانبا دوید
داد جان چون حسن نانبا را بدید
بهر فرجه شد یکی تا گلستان
فرجهٔ او شد جمال باغبان
همچو اعرابی که آب از چه کشید
آب حیوان از رخ یوسف چشید
رفت موسی کآتش آرد او بدست
آتشی دید او که از آتش برست
جست عیسی تا رهد از دشمنان
بردش آن جستن به چارم آسمان
دام آدم خوشهٔ گندم شده
تا وجودش خوشهٔ مردم شده
باز آید سوی دام از بهر خور
ساعد شه یابد و اقبال و فر
طفل شد مکتب پی کسب هنر
بر امید مرغ با لطف پدر
پس ز مکتب آن یکی صدری شده
ماهگانه داده و بدری شده
آمده عباس حرب از بهر کین
بهر قمع احمد و استیز دین
گشته دین را تا قیامت پشت و رو
در خلافت او و فرزندان او
من برین در طالب چیز آمدم
صدر گشتم چون به دهلیز آمدم
آب آوردم به تحفه بهر نان
بوی نانم برد تا صدر جنان
نان برون راند آدمی را از بهشت
نان مرا اندر بهشتی در سرشت
رَستم از آب و ز نان همچون ملک
بیغرض گردم برین در چون فلک
بیغرض نبود بگردش در جهان
غیر جسم و غیر جان عاشقان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی عرابی است که از نواحی دوردست به دارالخلافه میرسد و مورد استقبال نقیبان قرار میگیرد. او از محبت و لطف سلطان سخن میگوید و ابراز امیدواری میکند که از او کمک بگیرد. شاعر با استفاده از تصویرسازیهای زیبا، به توصیف خوشههای محبت الهی و نعمتهایی که از سمت خداوند به مردم میرسد، میپردازد. عرابی در جستجوی نان و روزی به دروازههایبهشت و جمال باغبان اشاره میکند. او با کنایه به شخصیتهای دینی و تاریخی، به ارتباط انسان با خدا و تلاش برای رسیدن به خوشبختی اشاره میکند و سرانجام به عشق و آرزوی انسانها برای وصل به معشوق میپردازد.
هوش مصنوعی: یک تاجر از دشتهای دور به دروازهی پایتخت رسید.
هوش مصنوعی: نقیبان به نزد او برگشتند و محبت و مهربانی خود را با گل معطر بر دامن او پاشیدند.
هوش مصنوعی: خواست او بدون هیچ گفتگویی برایشان روشن شد، زیرا خداوند پیش از اینکه از او درخواست کنند، نعمتهایشان را به ایشان عطا کرد.
هوش مصنوعی: به او گفتند، ای چهره زیبای عرب، تو از کجا آمدهای و این راه و زحمت را چگونه تحمل کردهای؟
هوش مصنوعی: اگر به من چهرهای دهید، با این حال، اگر چیزی از من نباشد، وقتی از پشت سرم دور شوید، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: ای کسی که بر چهرهات نشانههای بزرگی و رهبری است، نیکوییت از زر جعفری نیز زیباتر و دلنوازتر است.
هوش مصنوعی: ای کسی که تنها یک بار دیدنت، برابر با هزاران دیدار است و ای کسی که به خاطر دینت، ثروت و داراییهایمان را به جان میخریم.
هوش مصنوعی: ای تمام کسانی که به نور خدا نظر میکنند، برای دریافت بخشش از سوی پروردگار آمدهاید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که افرادی که دارای بینش و دانایی خاصی هستند، میتوانند تأثیرات عمیقی روی دیگران بگذارند و آنها را به سمت تغییر و تحول بکشند. این دیدگاه و بینش مانند یک ماده گرانبها است که میتواند چیزهای معمولی و بیارزش را به طلا تبدیل کند.
هوش مصنوعی: من از دیاری دور و بیآب و علف آمدم و امیدوارم به لطف و مهربانی سلطانی برسم.
هوش مصنوعی: عطر و لطف او به همه جا نفوذ کرده و حتی ذرات ریز شن هم تحت تأثیر قرار گرفته و روح و جان پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: به مقصدی که به خاطر پول به آنجا آمدم، هنگامی که رسیدم، به خاطر دیدن محبوب دچار مستی شدم.
هوش مصنوعی: شخصی به سمت نانوا دوید تا نان بگیرد و وقتی به نانوا رسید، جانش را به او تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: برای فرصتی پیش آمد که گلستان او، زیبایی باغبان شد.
هوش مصنوعی: همانطور که یک اعرابی ویران شده از بیآبی به جستجوی آب میرود، آب زندگی از چهره زیبای یوسف درک شده و حس میشود.
هوش مصنوعی: موسی به سفر رفت تا آتش بیاورد، اما در راه آتشی را دید که از آتش دیگر جدا میشود.
هوش مصنوعی: عیسی به جستوجو پرداخت تا از دست دشمنان فرار کند و این تلاش او به اندازهای بود که به آسمانها رسید.
هوش مصنوعی: آدمیان به گونهای زندهاند که در دلشان امید و آرزوهای زیادی وجود دارد و همانند خوشههای گندم، میتوانند به بار بنشیند و زندگی را غنی کنند.
هوش مصنوعی: پرنده دوباره به دام میآید تا از خوراک بهرهمند شود و با تلاش و شانس، موفقیت و خوشبختی را به دست میآورد.
هوش مصنوعی: کودک به مکتب رفت تا هنر بیاموزد و به امید کمک و محبت پدرش به این کار ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: یکی از دوستان به مکتب رفته و حالا با علم و دانش، همچون ماه درخشیده و در دلش نورانی شده است.
هوش مصنوعی: عباس به میدان نبرد آمده تا انتقام بگیرد و دینی را که مورد تهدید قرار گرفته، حمایت کند.
هوش مصنوعی: تا قیامت، دین در دست او و فرزندانش دستخوش تغییر و تحول خواهد بود.
هوش مصنوعی: من به دنبال چیزی وارد این در شدم و وقتی که به دالان رسیدم، به مقام بالایی دست یافتم.
هوش مصنوعی: آب را به عنوان هدیهای برای نان آوردهام و بوی نانم مرا تا بهشت میبرد.
هوش مصنوعی: آدمی به خاطر نان از بهشت بیرون رفت، اما نان من در اصل وجودم و در سرشت من است.
هوش مصنوعی: من از آب و نان به اندازهای برخوردار هستم که مانند یک پادشاه بیهیچ دغدغهای در این دنیا همچون آسمان آزاد و رها شوم.
هوش مصنوعی: در عالم وجود، نه دنیا به خودی خود و نه عشق به تنهایی سبب نمیشود؛ بلکه عشق واقعی فراتر از جسم و جان است و به عنوان نیرویی بدون غرض در این گردش جهان تأثیرگذار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.