مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر اول
»
بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما
گفت شیر ای گرگ این را بخش کن
معدلت را نو کن ای گرگ کهن
نایب من باش در قسمتگری
تا پدید آید که تو چه گوهری
گفت ای شه گاو وحشی بخش تست
آن بزرگ و تو بزرگ و زفت و چست
بز مرا که بز میانهست و وسط
روبها خرگوش بستان بی غلط
شیر گفت ای گرگ چون گفتی بگو
چونک من باشم تو گویی ما و تو
گرگ خود چه سگ بود کو خویش دید
پیش چون من شیر بی مثل و ندید
گفت پیش آ ای خری کو خود خرید
پیشش آمد پنجه زد او را درید
چون ندیدش مغز و تدبیر رشید
در سیاست پوستش از سر کشید
گفت چون دید منت ز خود نبرد
این چنین جان را بباید زار مرد
چون نبودی فانی اندر پیش من
فضل آمد مر ترا گردن زدن
کل شیء هالک جز وجه او
چون نهای در وجه او هستی مجو
هر که اندر وجه ما باشد فنا
کل شیء هالک نبود جزا
زانک در الاست او از لا گذشت
هر که در الاست او فانی نگشت
هر که بر در او من و ما میزند
رد بابست او و بر لا میتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شیر به گرگ میگوید که باید شخصیت و هوش خود را تغییر دهد و نایب او در تقسیم چیزها شود. گرگ به شیر میگوید که او بزرگ و قوی است و باید ببیند که چه چیزهایی به او تعلق دارد. شیر از او میخواست که با درک خود از شرایط، بفهمد که هیچکس نمیتواند مانند او باشد. سپس شیر به گرگ نشان میدهد که اگر کسی به خود مغرور باشد و مقامش را فراموش کند، ممکن است به سرنوشت دردناکی دچار شود. در پایان، پیام اصلی این است که هر چیز فانی است جز ذات الهی و کسانی که به خود میبالند، در واقع از حقیقت دور شدهاند.
هوش مصنوعی: شیر به گرگ گفت: این را تقسیم کن، تعادل و وضعیت خود را تازه کن، ای گرگ پیر!
هوش مصنوعی: به عنوان نماینده من در تقسیم سرنوشت عمل کن تا روشن شود که تو چه ارزش و موقعیتی داری.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو صاحب و فرمانروا هستی و قدرت تو عظیم و برتر از دیگران است. تو هم بزرگ و با وقار هستی و هم چابک و توانمند.
گرگ گفت: من سهم خود را بز برمیدارم زیرا بز برای من مناسب تر است.و روباه هم خرگوش را به عنوان سهم خود برمیدارد
هوش مصنوعی: شیر به گرگ میگوید: ای گرگ، وقتی تو صحبت میکنی، میگویی "ما" و "تو"، اما من در اینجا هستم.
هوش مصنوعی: اگر گرگ خودش را ببیند مانند سگ، چگونه میتواند من را که همچون شیری یکتا هستم، نبیند؟
هوش مصنوعی: شخصی گفت: «ای خر! تو که خودت را فروختی، حالا پیش او برو!» و وقتی به او نزدیک شد، آن شخص به او حمله کرد و او را زخمی کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که عقل و تدبیر درست را در کار سیاست ندید، از شدت ناامیدی و یأس، نفسش به شدت به تنگ آمد و از خود بی خود شد.
هوش مصنوعی: وقتی دید که او از خودش بهرهای نمیبرد، جانش را باید با ناله و زاری از دست بدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در کنار من نبودی، لطف و فضل به من رسید و مرا به روند افول و نابودی وا داشت.
هوش مصنوعی: هر چیزی نابود میشود جز ذات او. پس اگر در وجود او نیستی، به دنبال خودت نباش.
هوش مصنوعی: هر کس که در راه و وجود ما باشد، پیوسته در حال فنا میباشد، زیرا هیچ چیزی جز ما باقی نمیماند و دیگر از پاداش خبری نیست.
هوش مصنوعی: چون موجودی از هستی خود عبور کند و به حقیقت وجودی بینهایت برسد، هر کسی که در این مسیر گام نگذارد و دلبسته به وجود خود بماند، به اصل خود دست نمییابد.
هوش مصنوعی: هر کس که در درگاه او با عنوان «من» و «ما» وارد میشود، خود را محدود کرده و از راه حقیقت دور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.