مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۰
پیش جوش عفو بیحد تو شاه
توبه کردن از گناه آمد گناه
بس که گمره را کنی بس جست و جو
گمرهی گشتهست فاضلتر ز راه
منطقم را کرد ویران وصف تو
[...]

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
یک کنیزک دید شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را
ای همیشه حاجت ما را پناه
بار دیگر ما غلط کردیم راه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
آرزو میخواه، لیک اندازه خواه
برنتابد کوه را یک برگ کاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را
مدتی شش سال در هجران شاه
شد وزیر اتباع عیسی را پناه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر
فهم و خاطر تیز کردن نیست راه
جز شکسته مینگیرد فضل شاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست
آن بت منحوت چون سیل سیاه
نفس بتگر چشمهای بر آب راه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزرائیل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد
گفت هین اکنون چه میخواهی بخواه
گفت فرما باد را ای جان پناه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش
تاکنون فرمان پذیرفتی ز شاه
بعد ازین فرمان رساند بر سپاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او
میشدند این هر دو تا نزدیک چاه
اینت خرگوشی چو آبی زیر کاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیهالسلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
چون ز حیرت رست باز آمد به راه
دید برده دزد رخت از کارگاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیهالسلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
ربنا انا ظلمنا گفت و آه
یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۵ - صفت اجنحهٔ طیور عقول الهی
کو یکی مرغی ضعیفی بیگناه
و اندرون او سلیمان با سپاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
دستبوسش چون رسید از پادشاه
گر گزیند بوس پا باشد گناه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
صبح شد ای صبح را صبح و پناه
عذر مخدومی حسامالدین بخواه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
تا پناهی یابی آنگه چون پناه
آب و آتش مر ترا گردد سپاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر صلی الله علیه و سلم منبر ساختند کی جماعت انبوه شد گفتند ما روی مبارک ترا بهنگام وعظ نمیبینیم و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سال و جواب مصطفی صلی الله علیه و سلم با ستون صریح
همچو قلابان بر آن نقد تباه
نقره میمالند و نام پادشاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۹ - تفسیر دعای آن دو فرشته کی هر روز بر سر هر بازاری منادی میکنند کی اللهم اعط کل منفق خلفا اللهم اعط کل ممسک تلفا و بیان کردن کی آن منفق مجاهد راه حقست نی مسرف راه هوا
عدل این یاغی و دادش نزد شاه
چه فزاید دوری و روی سیاه

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۶ - نصیحت کردن مرد مر زن را کی در فقیران به خواری منگر و در کار حق به گمان کمال نگر و طعنه مزن در فقر و فقیران به خیال و گمان بینوایی خویشتن
مال و زر سر را بود همچون کلاه
کل بود او کز کله سازد پناه
