عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مسعود و کودک ماهیگیر
کرد از آن کودک طلب کاری سؤال
کز کجا آوردی آخر این کمال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » به کعبه رفتن رابعه
رابعه در راه کعبه هفت سال
گشت بر پهلو زهی تاج الرجال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » به کعبه رفتن رابعه
بازگشت از راه و گفت ای ذوالجلال
راه پیمودم به پهلو هفت سال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت گور کنی که عمر دراز یافت
گفت این دیدم عجایب حسب حال
کین سگ نفسم همی هفتاد سال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید
وارث او را بود آن زر حلال
او بماند در غم و زور وبال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
گرچه بودی مرغ زیرک از کمال
بانگ مرغی کردت آخر در جوال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
گفت این قصر مرا در هیچحال
هیچ باقی هست از حسن و کمال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که عود میسوخت
هر جمالی را که خود نبود زوال
کفر باشد نیست گشتن زان جمال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » راهبینی که از دست کسی شربت نمیخورد
ور شدت از نامرادی تیره حال
نامرادی چون دمی باشد منال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز میکرد
گفت نیکو کردی ای مرغ این سؤال
مرد را زین بیشتر نبود کمال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پادشاه هندوان که اسیر محمود گشت و مسلمان شد
زان همیگریم که فردا ذوالجلال
در قیامت گر کند از من سؤال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر
گفتم ایشان را که نبود زین سؤال
نه شما را نه مرا هرگز کمال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر
لیک اگر زینجا به نزد ذوالجلال
باز گردید و ازو پرسید حال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شیخ بوبکر نشابوری که خرش بر لاف زدن او بادی رها کرد
بعد از آن کرد آن یکی از وی سؤال
کاخر اینجا در که کردای شیخ حال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود
از برای حق کز حق کن سؤال
تا چرا نه ذوق دارم من نه حال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عزیزی که از داشتن خداوند شادی میکرد
آن عزیزی گفت شد هفتاد سال
تا ز شادی میکنم و از ناز حال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد
هوشیاری را گرفت از وی ملال
پس نشاند آن مست را اندر جوال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد
مست اول، آنک بود اندر جوال
چون بدید آن مست را بس تیره حال
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار بوعلی طوسی دربارهٔ اهل جنت و اهل دوزخ
کز خوشی جنت و ذوق وصال
حال خود گویید با ما حسب حال
عطار » منطقالطیر » بیان وادی معرفت » بیان وادی معرفت
باز جان و تن ز نقصان و کمال
هست دایم در ترقی و زوال