گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

عکّه و درّاج با طوطی و زاغ

میپریدند اندر آن وادی باغ

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش

 

گفت پیغمبر که رنجوری بلاغ

رنج آرد تا بمیرد چون چراغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن

 

ذکر و فکری فارغ از رنج دماغ

کردمی با ساکنان چرخ لاغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ

 

بر تو زندان بر من آن زندان چو باغ

عین مشغولی مرا گشته فراغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا

 

ما نمی‌خواهیم این ایوان و باغ

نه زنان خوب و نه امن و فراغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا

 

حمیتی بد جاهلیت در دماغ

بانگ شومی بر دمنشان کرد زاغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۱ - آمدن پیغامبران حق به نصیحت اهل سبا

 

ما نمی‌خواهیم نعمتها و باغ

ما نمی‌خواهیم اسباب و فراغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۲ - معجزه خواستن قوم از پیغامبران

 

روز روشن هر که او جوید چراغ

عین جستن کوریش دارد بلاغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۹ - تمثیل صابر شدن مؤمن چون بر شر و خیر بلا واقف شود

 

همچو پیلم بر سرم زن زخم و داغ

تا نبینم خواب هندستان و باغ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان

 

متصل نبود سفال دو چراغ

نورشان ممزوج باشد در مساغ

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode