گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

ای خجل با روی و زلفت روز و شب

مانده ام با روی و زلفت در عجب

رویت از روز است یا روز از رخت

شب ز زلف توست یا زلفت ز شب

کرده ای از روی روزی مختصر

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰

 

بت سرو قدی و سرو سمن بر

نگار سخن گوی و ماه سخن ور

قد و عارض توست شمشاد و لاله

لب و بوسه توست یاقوت و شکر

سرین تو و عشق من هست فربه

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰

 

روزگار نوبهار آید همی

غمگنان را غمگسار آید همی

وقت شادی و نشاط آید همی

نوبت بوس و کنار آید همی

باغ پر گل گشت و هر ساعت ز ابر

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

چشم من بی روی تو روشن مباد

روی تو جز پیش چشم من مباد

سوسن آزاد خاک پای توست

ور نباشد در جهان سوسن مباد

این دل مسکین بی آرام من

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

دل به عشق روی دلبر شاد کن

وز رخ و زلفش گل و شمشاد کن

عقل بیش اندیش را بر طاق نه

نفس شادی دوست را دل شاد کن

گه بنای بی غمی بر پای دار

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

ای شب تاری غلام موی تو

روز روشن پیشکار روی تو

چاکر روز و شبم تا روز و شب

نایبند از روی تو وز موی تو

بنده موی تو دلهای جهان

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

شب شنیدستی ز روز آویخته

ماه دیدستی ز مشک انگیخته

لاله پیش روی نرگس صف زده

گرد مرجان گرد عنبر بیخته

این همه بر روی زیبا روی اوست

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

ماه را ماند رخش ناکاسته

زلف چون شب ماه را آراسته

سرو بالایی که چون بالای او

باغبان یک سرو ناپیراسته

تا مرا سودای آن مه در سر است

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

هرکه سعی بد کند در حق خلق

همچو سعی خویش بدبیند دعا

همچنین فرمود ایزد در نبی

لیس للانسان الا ماسعی

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

ساقیا در جام من ریز آب رز

زان بضاعت ده که عشرت سود اوست

در جهان چون آب رز معلوم نیست

آتشی کز زلف ساقی دود است

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۴

 

چون نیابد مهتر از کهتر عطا

پس میان کهتر و مهتر چه فرق

شرط مهتر چیست بر و فضل و بذل

شرط باران چیست ابر و رعد و برق

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۳

 

قوتم با نام برنایی برفت

بار ضعف از وام پیری می کشم

نیستم یک لحظه بی رنج خمار

تا شراب از جام پیری می کشم

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۷

 

تا نمودی عارض چون لاله ام

همچو بلبل با خروش و ناله ام

لیکن اندر گفتن اسرار خویش

خامشم گویی زبان لاله ام

ادیب صابر