گنجور

 
ادیب صابر

شب شنیدستی ز روز آویخته

ماه دیدستی ز مشک انگیخته

لاله پیش روی نرگس صف زده

گِرد مرجان گَرد عنبر بیخته

این همه بر روی زیبا روی اوست

عاشقان را رنگ عشق آمیخته

این ز ماه آویخته عنبر مراست

دل بدان آویخته آویخته

آتش جنگ و جفا بر من مریز

تا نگردد آبرویم ریخته

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
رودکی

پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته

خاک گشته، باد خاکش بیخته

سنایی

من نه ارزیزم ز کانِ انگیخته

من عزیزم از فلک بگریخته

چرخ در بالام گوهر تافته

طبع در پهنام عنبر بیخته

آسمان رنگم ولیک از روی شکل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای زگرد ماه مشگ آویخته

وی بگرد لاله عنبر پیخته

هرکجا عکس جمالت برفتاد

صورت صد یوسفست انگیخته

ای بسا دلهای جان افشان که هست

[...]

عطار

عشق با انسان و آن آمیخته

روح اندر خاک دان آویخته

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اثیر اخسیکتی

ای غمت در جان من آویخته

نه، که خود با جان من آمیخته

یاد رویت، در نگارستان دل

صد هزاران، مهر و مه انگیخته

غمزه خونخواره ی بی آب تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه