گنجور

 
ادیب صابر

دل به عشق روی دلبر شاد کن

وز رخ و زلفش گل و شمشاد کن

عقلِ بیش‌اندیش را بر طاق نه

نفس شادی‌دوست را دلشاد کن

گه بنای بی‌غمی بر پای دار

گه سرای خرمی آباد کن

چاکران عشق را اجری بده

بندگان حرص را آزاد کن

در جهان از ظلم ما انصاف خواه

در فلک بیداد ما را داد کن

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
ابوالفرج رونی

خسروا گیتی به عدل آباد کن

وز فراموشان عالم یاد کن

جام می بر کاخ عدل آباد نوش

خرمی در کاخ عدل آباد کن

رسم نوشروان عادل تازه دار

[...]

حکیم نزاری

آخر ای ظالم خدا را یاد کن

بنده را بندِ غم آزاد کن

یا به مکتوبی روانم تازه‌دار

یا به پیغامی دلم را شاد کن

گر چه با دست این سخن در گوشِ تو

[...]

قاسم انوار

خانه دل را بلطف آباد کن

جانم از بند جهان آزاد کن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه