گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ابوالحسن علی بن فضل بن احمد معروف به حجاج

 

عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست

اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست

عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست

چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست

عید را زینت ز مال وملک درویشان بود

[...]

فرخی سیستانی
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - دربارۀ ادیب صابربن اسمعیل ترمذی

 

صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل

تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست

هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن

هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست

عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست

[...]

وطواط
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - در مدح سلطان اعظم سنجر

 

دوش خوابی دیده‌ام گو نیک دیدی نیک باد

خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست

خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی

سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست

ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - در مدح اقضی‌القضاة قاضی حمیدالدین

 

قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب

آنکه بر عالم نفاذ او قضای دیگرست

خواجهٔ ملت حمیدالدین که از روی قوام

دین و ملت را مکانش چون عرض را جوهرست

آنکه قاضی فلک یعنی که جرم مشتری

[...]

انوری
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶

 

پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست

دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست

با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین

زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

سعدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست

لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست

زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود

روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست

گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠٧

 

چیست آن برگی که شاخ دانش از وی بی برست

مهره عقل از وجودش دائم اندر ششدرست

کیمیا خوانندش آنها کز خرد بیگانه اند

راست میگویند ز آنکه چهره هاشان چون زرست

قاصد خون دل است و ناقض نور بصر

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۴۶

 

زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست

وانک اقرارش ببت رویان نباشد کافرست

چون توانم کز حضورش کام دل حاصل کنم

کانزمان از خویش غالب می شوم کو حاضرست

زنده دل آن کشته کو جان پیش چشمش داده است

[...]

خواجوی کرمانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

زاهدان کمتر شناسند آنچه ما را در سرست

فکر زاهد دیگر و سودای عاشق دیگرست

ناصحا دعوت مکن ما را به فردوس برین

کاستان همت صاحبدلان زآن بر ترست

گر براند از خانقاهم پیر خلوت باک نیست

[...]

کمال خجندی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » ستهٔ ضروریه » شمارهٔ ۳ - تحفة الافکار

 

آتشین لعلی که تاج خسروانرا زیورست

اخگری بهر خیال خام پختن در سرست

شه که یاد از مرگ نارد زوست ویرانی ملک

خسرو بی عاقبت خسر بلاد و کشورست

قید زینت مسقط فرو شکوه خسرویست

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در تعریف جام شاه گوید

 

این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست

چشمه خضرست یا آیینه اسکندرست

جوهر روح است یا گیتی نما بگداختند

شیره جان است در وی یا می جان پرورست

نقش خط گرد لبش دل میبرد از دست خلق

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند در نعت حضرت رسالت و ایمه اثنا عشر

 

گر نقی را پایه شاهی جدا از لشگرست

عسگری لشکر کش اقبال او تا محشرست

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

صیقل آیینه دلها نم چشم ترست

هر کرا نمناک تر دیده دلش روشن ترست

روز نومیدی مراد از قطرهای اشک جو

رهبر گم گشتگان در ظلمت شب اخترست

گریه کن آب چشمی ریز گر صاحب دلی

[...]

فضولی
 

کلیم » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - بث الشکوی و موعظه، مختوم بستایش سخن

 

دست از آن ماست گر دست فلک بالاترست

گرچه خاکستر بود برتر، مقدم اخگرست

در نظرها اعتبار کس بقدر نفع اوست

عزت هر نخل در بستان بمقدار برست

کان و دریا را بسی دیدم بچشم اعتبار

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - در وصف اورنگ پرجلال شاه جهان

 

پادشاها پایه تختت بود تاج سپهر

دولت گردون نگر کش یکسر و چار افسرست

تخت نه، خرم گلستانی زمرد سبزه اش

آتش الماسست و گل املست و خاکش گوهرست

آتش خورشید در تا بست از یاقوت آن

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در تهنیت نوروز و مدح شاه جهان

 

ز آسمانت هر زمان امداد فتح دیگرست

چون ظفر لشکر کشد اقبال تو سردفترست

کشته تیغ جهادت دیرتر جان می دهد

تیغ روحش چون پرد کز خون پر و بالش پرست

چون نباشد در شکار مملکتها تیز پر

[...]

کلیم
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

شرط تأثیر ریاضت طینت پاک است و بس

گر نداری درد سر کمکش که نخلت بی‌برست

چون بری در کوره گل از وی گلاب آید برون

ور گذاری خار بر آتش برش خاکسترست

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۸

 

حفظ دولت در پریشان کردن سیم و زرست

مد احسان رشته شیرازه این دفترست

رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن

پیش عارف برگریز از نوبهاران خوشترست

در سراب تشنگی، جوش طراوت می زنم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۹

 

نعمت الوان دنیا مایه دردسرست

خون فاسد در بدن آهن ربای نشترست

شکرستان با وجود حرص باشد شوره زار

با قناعت چشم تنگ مور، تنگ شکرست

صحبت نیکان حجاب زنگ غفلت می شود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۰

 

عاشق پروانه مشرب را چه پروای سرست؟

رشته این شمع بی پروا کمند صرصرست

خلق خوش غم های عالم را پریشان می کند

چین ابروی غضب شیرازه دردسرست

خیره چشمان را نباشد در حریم حسن راه

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode