مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۳ - تاریخ فوت سیدمحمد
حیف از سید محمد کامد از دور سپهر
پرتو خورشید رویش عاقبت برطرف بام
رفت از این محفل برون و رفتنش احباب را
کرد ز هر غم بکام و ریخت خون دل بجام
کوکب برج سیادت بود و میکردند کسب
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۴ - تاریخ فوت حاج میرمعصوم
آه کاخر رفت حاجی میرمعصوم از جهان
وز وفاتش تیره شد عالم بچشم خاص و عام
ناگهان پرواز کرده روز یاران شد سیاه
آفتاب زندگی چون آمدش برطرف بام
از شراب مرگ بیخود گشت تا صبح نشور
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷
کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار رام
می دهد بی نشئه را پیر مغان از باده جام
وقت رفتن از جهان [و] روز محشر در میان
یا رسول الله شفاعت یا خدا حسن الختام
صحبت ناقص کجا با کاملان آید برون
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در زلزلهٔ کاشان فرماید
آورم یا رب کرا زیشان بلب در نوحه نام؟!
شمعها دیدم سحرگه مرده، گریم بر کدام؟!
هر سویی غلطیده سروی ماهر و بر روی خاک؛
هر طرف افتاده ماهی سرو قد از طرف بام
زاهدان و شاهدان شهر را دیدم خراب
[...]
خالد نقشبندی » مفردات (معما به نامهای خاص) » شماره ۱۸
هست تعریفی ز تعریفاتت ای شیرین کلام
گاه حد و گاه رسم و گاه ناقص، گه تمام
خالد نقشبندی » ترکیب بند
بو که از لطف تو ای سرچشمة اِنعامِ عام
کارَش آرایش پذیر آید به حُسنِ اِختِتام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۱۰
زین دمیدن خاست خواهد جاودان بر خاص و عام
صبح و شام صد قیامت را قیام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۱۲
سرور کفار در تحت لوای صبح و شام
شادکام با هزاران احترام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۲۰
شهسواری کآمدش اندر به جولانگاه گام
ماه و هفته صبح و شام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۲۸
مظهر شکل مه نو عکس تیغ اهل شام
تشنه کام آهوی بیت الحرام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۳
شهسواری را که چرخ ادهم سزد انجم ستام
رخش گام ساکن آمد از خرام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۴۴
آفتابی را که شاه اختران زیبد غلام
زاهتمام صبح آوردی به شام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۴۴
حنجری کآزرده بود از بوسه خیرالانام
تشنه کام بر مراد اهل شام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۲
تا نگردد از هلاک خسرو گردون مقام
شادکام داور اقلیم شام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۲
گر نخواهی جامه آل پیمبر همچو شام
نیل فام بر مکش از روی بام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۴
خسرو دین داد تا حنجر به تیغ اهل شام
تشنه کام بر جهان از انتقام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۴
فارس مضمار این نه پهنه فیروزه فام
صبح و شام تا به روز انتقام
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۹
می برد بازوی اندوه به شمشیر ظلام
طره هندوی شام
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۰
نوبتی نو میزنی ای نوبتی امشب بنام
این چه شادی بود و این نوبت چه وین عشرت کدام
هست عیدی تازه یا نوروز فیروزی طلب
مژده فتح است این یا نوبت دولت بنام
صوفی آسا از تو در رقصند ذرات وجود
[...]