گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

نوبتی نو میزنی ای نوبتی امشب بنام

این چه شادی بود و این نوبت چه وین عشرت کدام

هست عیدی تازه یا نوروز فیروزی طلب

مژده فتح است این یا نوبت دولت بنام

صوفی آسا از تو در رقصند ذرات وجود

بازگو کاین عید فرخ روز را آخر چه نام

تا چه شد کام صلای عیش عام از محتسب

مطربان را چنگ بر کف ساقیانرا می بجام

مغبچه حوری و غلمان می شراب کوثری

میفروشان همچو رضوان میکده دارالسلام

هر کجا رندی فشاند آستین بر زاهدی

هر کجا مستی کشد از شیخ و واعظ انتقام

شیخ بسته خانقه کنجی گرفته سوگوار

میکشان را دل شکسته میگساران شادکام

آری آری غاصب حق علی شد در جهیم

لاجرم بر شیعیان لازم بود عیش مدام

خیز آشفته بزن جامی و دستی برفشان

دوست را عشرت حلال و عیش بر دشمن حرام

 
 
 
فرخی سیستانی

ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام

هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام

سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش

لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام

زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر

[...]

عسجدی

آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد

رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام

چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو

ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام

قطران تبریزی

تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام

بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام

از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان

وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام

حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام

صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به‌ کام

عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود

شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام

صنع یزدان همچنان‌کایوب و اپراهیم را

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام

همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام

عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا

اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام

آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه