آه کاخر رفت حاجی میرمعصوم از جهان
وز وفاتش تیره شد عالم بچشم خاص و عام
ناگهان پرواز کرده روز یاران شد سیاه
آفتاب زندگی چون آمدش برطرف بام
از شراب مرگ بیخود گشت تا صبح نشور
آه ازین صهبا که گردون ریختش غافل بجام
سادس شهر ربیعالاول از دور فلک
بود کامد صبح روز زندگی او را بشام
صد دریغ از گوهر پاکش که غافل بر زمین
چون نگین از خاتم هستی فتاد آن نیکنام
دوستداران را ز داغ رحلت او شد بچشم
چون رگ یاقوت مژگانها ز اشک لعلفام
چون خدا میخواست مدفون کرد آن قدس سرشت
در جوار آن حضرت خیرالانام
حق تعالی کرد یاری و روان سوی نجف
نعش پاکش شد پس از مردن باغز از تمام
الغرض چون نعش او از یاری حق شد روان
سوی درگاه خدیو کشور ناموس و نام
خواستم مشتاق تاریخ وفاتش از خرد
گفت شد حاجی به درگاه شه عالیمقام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درگذشت حاجی میرمعصوم اشاره میکند و احساس غم و اندوه خود را بیان میکند. او میگوید که مرگ حاجی باعث تیره و تار شدن جهان برای همگان شده است. به توصیف روزی میپردازد که حاجی به دیار باقی رفته و زندگیاش به یکباره پایان یافته است. شاعر از محبت و دوستداران حاجی مینویسد که به خاطر این فقدان دچار اندوه و اشک شدهاند. در ادامه، به دفن او در جوار شخصیتهای بزرگ اشاره میکند و در نهایت میخواهد تاریخ وفاتش را بداند که متوجه میشود حاجی به درگاه خداوند رفته است.
هوش مصنوعی: ای کاش که حاجی میرمعصوم از دنیا نمیرفت. با فوت او، جهان برای همه، چه خاص و چه عام، تیره و غمگین شد.
هوش مصنوعی: ناگهان روزی که دوستان بود، به تاریکی گرایید و روشنایی زندگی همچون خورشیدی که از بالای سقف برمیگردد، از بین رفت.
هوش مصنوعی: شخصی تا صبح در اثر نوشیدن شراب دچار مستی و بیخودی شده است. او از شراب ترس خود را کنار گذاشته و متوجه میشود که گردون (سرنوشت) به طریقی او را در این حالت رها کرده است. او از این وضعیت و بیداریاش در صبح احساس تأسف کرده و آهی از دل برمیآورد.
هوش مصنوعی: در ششمین روز ماه ربیعالاول، نور آفتاب از دوردستها به زمین آمد و صبح زندگی او آغاز شد.
هوش مصنوعی: واقعاً تأسفآور است که گوهر ارزشمند او که با غفلت بر زمین افتاده، همچون نگینی از انگشتری در دنیای هستی است. آن فرد نیکنام که صلاحیت و شایستگی دارد، از دست رفته به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: محبان به خاطر فقدان او مانند رگهای یاقوت، چشمانشان سرخ و پر از اشک است. اشکهایشان به رنگ لعل (مروارید) در آمده و نشان از غم عمیق آنها دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند اراده کرد، آن روح پاک را در کنار آن شخص بزرگوار که بهترین مخلوق است، به خاک سپرد.
هوش مصنوعی: خداوند به یاری آمد و روح پاک آن شخص پس از مرگ، به سوی نجف رفت و از همه چیز آزاد شد.
هوش مصنوعی: خلاصه اینکه، وقتی پیکر او با کمک خداوند به حرکت درآمد، به سمت درگاه پروردگار و سرزمین عزت و شرف روانه شد.
هوش مصنوعی: مردی به دوستی میگوید که از کوچکی آرزو داشته در مورد مرگش اطلاعاتی داشته باشد، و اینکه اکنون در درگاه بالاترین مقام با وقار، به دعای او پاسخ داده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.