گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

دل ز پهلوی تن خاکی است گر بیدار نیست

دانه را نشو و نما در سایهٔ دیوار نیست

در حریم سینهٔ عاشق هوس را بار نیست

هر فضولی محرم خلوتگه اسرار نیست

دیده ها بیگانه دیدند، مستوری زکیست؟

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

غافل از حق گر باو شد جام می هشیار نیست

باز باشد دیدهٔ نرگس ولی بیدار نیست

از ریاضت در گداز دل چو پا قایم کنی

همچو شمعت هیچ باک از کسوت زرتار نیست

شکوهٔ دنیا، دلیل حب دنیای تو بس

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۰

 

بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست

غیرضبط خود شکست موج را معمارنیست

هرکس‌اینجاسودخوددر چشم‌پوشی‌دیده است

خودفروشان‌، عبرتی‌، آیینه در بازار نیست

حرص‌خلقی رادرین‌محفل به‌مخموری‌گداخت

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۱

 

خواب را‌در دیدهٔ حیران عاشق بار نیست

خانهٔ خورشید را با فرش مخمل‌کار نیست

عشق مختار است با تدبیر عقلش‌کار نیست

این‌کنم یا آن‌کنم شایستهٔ مختار نیست

شعلهٔ آواز ما در سرمه بالی می‌زند

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۲

 

دیدهٔ حیرت نگاهان را به مژگان ‌کار نیست

خانهٔ آیینه در بندِ در و دیوار نیست

انقیادِ دورِ گردون برنتابد همّتم

همچو مرکز حلقهٔ‌ گوشم خطِ پرگار نیست

ناتوانی سرمه در کارِ ضعیفان می‌کند

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۳

 

رنگ‌عجزم لیک با وضع‌ خموشم ‌کار نیست

در شکست بال دارم ناله‌گر منقار نیست

در تأمل بیشتر دارد روانی شعر من

مصر عم از سکته جز شمشیر لنگردار نیست

عجزتجدید هوسها را نفس آیینه است

[...]

بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

باد رنجور آن تنی کز درد او بیمار نیست

خاک بر چشمی که با یاد رخش بیدار نیست

بی‌نصیب آن دل که زخم از تیر مژگانی نخورد

وای بر مرگی که خود از حسرت دیدار نیست

تا نگردم کشته در کوی تو با چند آرزو

[...]

قصاب کاشانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

گر چو من از گلشن عشقش بدل جز خار نیست

ناله بلبل چرا چون ناله من زار نیست

گرنه با اغیار سرگرمی چو شمع امشب چرا

برنخیزد از دلم آهی که آتش بار نیست

نیست تنها خسته جان من که در اقلیم عشق

[...]

مشتاق اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹

 

هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست

عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست

هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود

آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست

در حریمش بار دارم لیک در بیرون در

[...]

هاتف اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

در خراباتی که راه هستی و پندار نیست

بر لب ما جام می کمتر ز استغفار نیست

لازم حسن فراوان است زلف تابدار

گنج بیرون از [حسابی] چون بود بی مار نیست

پیچ و تاب زلف باشد بر سر دیوانگان

[...]

سعیدا
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

رفتم و برگشتنم دیگر بکوی یار نیست

رفتنم از کوی او این بار چون هر بار نیست

گر روم کمتر بکویش به که در کویش مرا

باعث خواری بجز آمد شد بسیار نیست

ریخت از گلبن گل و افغان که ما را باغبان

[...]

طبیب اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

ای که گفتی وادی عشقش به سر پیموده‌ام

هرکه از پا سر شناسد زین رهش رفتار نیست

گر به پاداش وفا رسمست خوبان را جفا

بی‌وفا یار مرا با من جفا بسیار نیست

نشاط اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

گرنه یک گل چون گل روی تو در گلزار نیست

نالهٔ بلبل چرا چون نالهٔ من زار نیست

بر سر بالینم آ وقت نگاه واپسین

تا بدانی جان سپردن آنچنان دشوار نیست

گو هوای عشق بازی را ز سر بیرون کند

[...]

سحاب اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۱۱۵ - هو قائم مقام به ابوالفتح خان قراباغی نوشته

 

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

گر امید وصل باشد هم چنان دشوار نیست

قائم مقام فراهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

وعدهٔ قتلم دهی پیوسته و دشوار نیست

این بود مشکل که گفتارت بود کردار نیست

عشق دل تسخیر کرد و رخت بیرون برد عقل

منزل یار است اینجا خانه اغیار نیست

هست در هر حلقهٔ منظور عارف ذکر دوست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

ممکنی را گرچه ممکن چاره ای در کار نیست

لیک چون من هیچکس در کار خود ناچار نیست

آتشی دارم که نتوانم نهفتن در درون

هست سری در دلم که ام قوه اظهار نیست

لیک غماز است اشک و پرده در آه است آه

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۰ - زرگر اصفهانی قُدِّسَ روحه

 

نکتهٔ وَجَهت به وجهی خالی از اسرارنیست

چشم حق بین باز کن کاینجا بجز دیدار نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی

 

در همه ذرات جز خورشید روی یار نیست

لیک چشم احولان شایستهٔ دیدار نیست

بی حضورت از حضورت نیستم یک دم جدا

کز حضورت با غیاب و با حضورم کار نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۰ - زرگر اصفهانی قُدِّسَ روحه

 

نکتهٔ وَجَهت به وجهی خالی از اسرارنیست

چشم حق بین باز کن کاینجا بجز دیدار نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی

 

در همه ذرات جز خورشید روی یار نیست

لیک چشم احولان شایستهٔ دیدار نیست

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode