گر چو من از گلشن عشقش بدل جز خار نیست
ناله بلبل چرا چون ناله من زار نیست
گرنه با اغیار سرگرمی چو شمع امشب چرا
برنخیزد از دلم آهی که آتش بار نیست
نیست تنها خسته جان من که در اقلیم عشق
جز دل مجروح و غیر از سینه افکار نیست
از کنشت و کعبهام چون کافر و مؤمن مجوی
عاشقم عاشق مرا با کفر و ایمان کار نیست
عاشقان محنت طلب اما کسی در کوی عشق
همچو من جویای رنج و طالب آزار نیست
مدعی نالد ز درد عشق اما از لبش
نالهای کاید بگوشم ناله بیمار نیست
او بعاشق دشمن و من عاشقم نه بوالهوس
یار من با غیر از آن یار است و با من یار نیست
گلشن آرا گو در گلشن برویم وامکن
من چو بلبل زآن گلم نالان که در گلزار نیست
نیست ره در محفلش مشتاق را کین بارگاه
بارگاه شه بود اینجا گدا را بار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل بیانگر درد و رنج عاشق است که در گلشن عشق، تنها به خارها و ناکامیها میرسد. بلبل ناله میکند، اما نالهاش به گوش کسی نمیرسد و دلش همیشه در آتش عشق میسوزد. او خود را تنها نمیداند، بلکه میبیند که بسیاری از عاشقان نیز در جستجوی آزار و رنج هستند. همچنین، او به تفاوت بین عشق واقعی و ظاهری اشاره میکند و میگوید که عشق او خالص و بدون آلودگی است. در نهایت، شاعر از گلشن عشق و محفل دل او میخواهد که برود، زیرا او در این گلزار، از دیدن گلهای زیبای عشق ناامید و نالان است.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند من از باغ عشق فقط خار در دل دارد، پس چرا نوای بلبل اینقدر زار نیست؟
هوش مصنوعی: اگر غم و اندوه با دیگران سرگرم شوم، پس چرا مانند شمعی که در شب میسوزد، این آتش درونم چرا آه نمیکشد؟
هوش مصنوعی: خستگی تنها مختص من نیست، در دنیای عشق، جز دل شکسته و افکار آشفته چیز دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از معبد و کعبهام به عنوان محل عبادت، انتظاری نداشته باش و به اختلاف میان کافر و مؤمن توجه نکن. من عاشق هستم و عشق من نسبت به تو، مستقل از مسائل اعتقادی و مذهبی است.
هوش مصنوعی: عاشقان به دنبال مشکلات و رنجها هستند، اما هیچکس در مسیر عشق به اندازه من دنبال سختیها و درد و آزار نیست.
هوش مصنوعی: مدعی از درد عشقش شکایت میکند، اما از لبانش صدایی نمیشنوم. ناله او شبیه ناله یک بیمار نیست.
هوش مصنوعی: او به معشوقهاش علاقهمند است، ولی من بسیار عاشق هستم و نه به خاطر هوس. معشوق من با کسی غیر از من در ارتباط است و به من توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: بیا به گلزار برویم و من را رها کن، زیرا من مانند بلبل از دوری گل خود ناله میزنم که در این باغ خبری از آن نیست.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که در جمع او (شه) جایی برای عاشقان و مشتاقان نیست. این مکان، جایی است که به خاطر عظمت و مقامش، فقط افراد خاص و محترم ارزش ورود دارند و بقیه مانند گداها از دریافت بار قدر و منزلت بی بهرهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.