گنجور

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷ - مزیّن به مدح حضرت علی بن الحسین علیه السلام

 

یک دو روزی در کفم آن سیم ساق افتاده بود

یاد آن ایام خوش، کین اتفاق افتاده بود

بهره ای کز عمر خود بردیم، این اوقات بود

که اتفاق صحبت اهل وفاق افتاده بود

با خیالش بس که مشغولم ندانستم به عمر

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۲۵ - مختوم به منقبت شاه ولایت علیه السلام

 

بی رخ و زلف تو دل را روز و شب آرام نیست

با کسی این طایر وحشی به جز تو رام نیست

ناصحم گوید: دهد بر باد، نام نیک، عشق

می نداند عاشقان را قید ننگ و نام نیست

عقدهٔ زلف دو تا را برگشا، از پای دل

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۴۶ - در منقبت عین الله الناظره حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام

 

کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد

همت مردان برآرد از نهاد کوه گرد

کار مردان طی وادی خونخوار عشق

زهره ی مردان نداری، گرد این وادی مگرد

چون خیال دوست باشد قائد مرد طریق

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۴۹ - در منقبت شاه اولیا و سلطان اوصیا علیه السلام

 

مرغ دل پر در هوای آشنایی می‌زند

فرصتش بادا که پر در خوش هوایی می‌زند

گوش و دل بگشا و بشنو نغمهٔ جان بخش نی

کین شکر لب دم ز لعل دلربایی می‌زند

این نواهای مخالف را مدد از یک دم است

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۵۱ - در میلاد سعادت بنیاد امام زمان علیه السلام

 

نوبهار فرّخ آمد، نوبت بستان بود

نوبت بوستان و گاه سیر سروستان بود

ساحت گیتی عبیر آگین چو صحرای ختن

چون شمیم زلف جانان باد مشک افشان بود

هرطرف بینی نظر بر لاله و گل اوفتد

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۶۹ - در منقبت ولیّ خدا و وصیّ نبی، علیّ مرتضی علیه السلام

 

با غم هجر تو جانا، شادمانی چون کنم

چون سرآمد دور عمرم، زندگانی چون کنم

عاشقان را کامرانی باشد از دیدار یار

من که دور از یار گشتم، کامرانی چون کنم

موسی آسا یافتم ره تا به طور قرب دوست

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷۵ - مزیّن به اسم مبارک نبی و وصیّ صلی الله علیه و آله و سلم

 

روزگار پیش از این، خوش روزگاری داشتیم

چشم روشن از مه روی نگاری داشتیم

بود با زلف و رخ او صبح و شام ما به خیر

عشرت افزا دوره ی لیل و نهاری داشتیم

سبزه ی خط در گلستان رخش نارسته بود

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۹۴ - در مدح وزیر عدلیه غلامحسین خان غفاری

 

آگهی دیگر چه‌ها ای غارت جان کرده‌ای

زلف را آشفته و خلقی پریشان کرده‌ای

بر رخ خورشیدوَش افکنده‌ای مشکین نقاب

روز ما را تیره‌تر، از شام هجران کرده‌ای

ای کمان‌ابرو، ز شرّ غمزه‌ات افغان که باز

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۰۵ - در ثنای سلطان سعید مغفور ناصرالدین شاه

 

حبّذا شهباز شاهنشاه چون پروا کند

چرخ دیگر از همایون پر خود برپا کند

تا دهد چرخ کهن را شیوه ی بیداد یاد

تازه چرخی هر زمان از پر خود برپا کند

صخره صمّا اگر درّاج را گردد بنه

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۰۹ - در تیر زدن شاه مبرور بر پلنگ

 

شد زمین سیم گون از تیر خسرو لعل رنگ

در کجا در کوهساران از چه از خون پلنگ

در بهاران نی عجب گر لاله می روید زخاک

در زمستان تیر خسرو لاله رویاند زسنگ

یک تنه شه می کند صید پلنگان جفت جفت

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۲۰ - و له ایضاً علیه الرحمه

 

چشم آن دارم کز آن آتش که بر تن می‌زنی

شعله‌ای بر جان زنی آن دم که دامن می‌زنی

از همان آتش که زد در خرمن پروانه شمع

از تجلی هر زمان ما را، به خرمن می‌زنی

حاضرم در بندگی بر هرچه فرمان می‌دهی

[...]

محیط قمی
 
 
sunny dark_mode