روزگار پیش از این، خوش روزگاری داشتیم
چشم روشن از مه روی نگاری داشتیم
بود با زلف و رخ او صبح و شام ما به خیر
عشرت افزا دوره ی لیل و نهاری داشتیم
سبزه ی خط در گلستان رخش نارسته بود
از برای خود گل بی نیش خاری داشتیم
نرد الفت با خط و خال بتی می باختیم
نقش خوب آورده بود و خوش قماری داشتیم
چون فروزان می شدی از تاب می رخسار دوست
از برای سیر، خرم لاله زاری داشتیم
گاهگاهی شیشه ی صهبا به ما می داد وام
نزد پیر می فروشان، اعتباری داشتیم
از تو ای گل تا گلستان جهان پرشور بود
بلبل آسا نغمه ی جانسوز زاری داشتیم
ساقی مجلس به صافی باده دادی شست و شوی
از کدورت گر به لوح دل غباری داشتیم
یاد ایامی که از طوفان عشق و سوز دل
سینه ی سوزان و چشم اشک باری داشتیم
ای که می گویی برو از کوی بد نامی برون
می شدیم از خویشتن گر اختیاری داشتیم
لذت آسودگی بردیم ایامی که سر
در کمند بندگی شهسواری داشتیم
بود رایج نقد ما از سکه ی سلطان عشق
قلب پاک بیغش کامل عیاری داشتیم
از جفای آسمان گشتیم بی یار و دیار
ورنه ما هم بهر خود یار و دیاری داشتیم
همت مردانه ی ما کوه را کندی زجای
چون بنای عشق، عزم استواری داشتیم
سرفرازی را زخاک درگه سلطان دین
جاودان بر فرق، تاج افتخاری داشتیم
کسب رفعت می نمود از مقدم ما آسمان
چون به عالی درگهش جای قراری داشتیم
نی خطا گفتم کنون هم بنده ی آن درگهیم
غیر آن درگه کجا در عمر، کاری داشتیم
راستی دوم پیمبر بودی و سوم علی
جز خداوند احد، گر کردگاری داشتیم
در جهان جاوید ماندی نام ما هم چون «محیط»
گر زمدح شاه، نیکو یادگاری داشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یاد روزگار خوش و عشق و محبت های گذشته میپردازد. او از لحظههای شاد و خوشیهایی که با معشوق خود داشته یاد میکند و به زیباییهای ظاهری و باطنی او اشاره میکند. او از عشق و محبتهایی که در دل داشته و از دورانی که در کنار همسرش سرشار از خوشی و لذت بوده است، حرف میزند. شاعر همچنین به زحمات و دلسوزیهای ناشی از عشق و جدایی اشاره میکند و یادآور میشود که در گذشته افراد با هم همدل و نزدیک بودند. او به قدرت عشق و اینکه چگونه میتواند زندگی را دگرگون کند، اشاره کرده و نهایتاً به این نتیجه میرسد که در زندگی تنها به جستجوی مقام و احترام است و در آغوش عشق بهترین لحظات را کسب کردهاند.
هوش مصنوعی: در گذشته، روزهایی بسیار خوش داشتیم و از نگاه زیبای یک معشوق، دل شاد و روشن بودیم.
هوش مصنوعی: ما در کنار زلف و چهرهاش، روز و شب را به خوشی گذرانیدیم و دوران شاد و خوشی را تجربه کردیم.
هوش مصنوعی: در باغ گل، سبزهای از خط و نشان رخش گل نرمی داشت و برای خود، گلی بیخاری را خواسته بود.
هوش مصنوعی: ما در بازی عشق و دوستی با زیباییها و نشانههای معشوق خود سر و کار داشتیم. بازیمان خوشایند و لذتبخش بود، و او خطوط زیبا و جذابی داشت که ما را بیشتر به خود جذب میکرد.
هوش مصنوعی: هرگاه که چهرهی زیبای محبوب با تابش خاصی میدرخشید، ما در دلمان احساس شادی و سرور میکردیم و همچون لالهزار خوشبو و زیبا، خوشحال بودیم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات شیشه ای از شراب به ما می دادند و در کنار پیران فروشندگان، برای خود ارزش و اعتباری داشتیم.
هوش مصنوعی: از تو ای گل، تا زمانی که دنیای گلها پر از شور و نشاط بود، بلبل همواره نغمههای جانسوز و تلخ خود را سر میداد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این مجلس به ما شرابی دادی که دلهای ما را از غبار غم و کدورت پاک کند. اگر در دل ما پردهای از غبار وجود داشت، با این نوشیدنی شسته و تمیز میشود.
هوش مصنوعی: به یاد روزهایی هستم که دلمان از عشق و دلتنگی میسوخت و چشمانمان پر از اشک بود.
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی از مکان بدی خارج شو، اگر ما اختیار داشتیم، خود را از این وضعیت رها میکردیم.
هوش مصنوعی: در روزگاری که تحت فرمان یک پادشاه بزرگ و مقتدر بودیم، از آرامش و آسایش واقعی لذت میبردیم.
هوش مصنوعی: ما در عشق، با قلبی پاک و بیغش، ارزش و زرق و برق خاصی را نگهداری میکردیم که همیشه در دلهای ما رونق داشت.
هوش مصنوعی: به خاطر نادانی و بیرحمی جهان، ما از یار و دیار خود دور افتادهایم وگرنه ما هم برای خود یار و دیاری داشتیم.
هوش مصنوعی: اراده و تلاش قوی ما به قدری است که میتواند کوهها را از جا بکند، زیرا ما در مسیر عشق، عزم و ارادهای استوار و محکم داریم.
هوش مصنوعی: ما به عنوان افتخار در پیشگاه پادشاه دین جاودان، بر سر خود تاج سرفرازی داشتیم.
هوش مصنوعی: وقتی ما در جایگاه بلند و با عظمت خود قرار داشتیم، آسمان نیز به خاطر ما بالا میرفت و به اوج میرسید.
هوش مصنوعی: من هیچ اشتباهی نکردم و اکنون نیز بنده آن درگاه هستم. به جز این درگاه، در تمام عمر هیچ کار دیگری نداشتهایم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم این بیت را به زبان سادهتری بیان کنیم، میتوان گفت: تو برای اصلاح امور جامعه دومین پیامبر و سومین علی بودهای و جز خداوند یگانه، اگر کسی را به عنوان آفرینندهای داشته باشیم، باز هم تنها اوست.
هوش مصنوعی: در این دنیا، نام ما مانند «محیط» همیشه باقی خواهد ماند. اگر به خاطر ستایش پادشاه، یاد خوبی از ما بر جا مانده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد ایامی که در دل مهر یاری داشتیم
ناروا بودیم پُر، اما عیاری داشتیم
با رخ و زلفش که روز و روزگار دیگرست
طرفه روزی داشتیم و روزگاری داشتیم
در غم او کار ما بیاختیاری بود و بس
[...]
یاد ایامی که در کوی تو کاری داشتیم
ما و دل با زلف و رویت روزگاری داشتیم
در خم هر حلقه زلف تو در القیم پارس
ای خوش آن شبها که ما چین و تتاری داشتیم
با دو زلف بیقرارت هر سحرگه با نسیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.