با غم هجر تو جانا، شادمانی چون کنم
چون سرآمد دور عمرم، زندگانی چون کنم
عاشقان را کامرانی باشد از دیدار یار
من که دور از یار گشتم، کامرانی چون کنم
موسی آسا یافتم ره تا به طور قرب دوست
آیدم چون عار از شاهی شبانی چون کنم
پاسبانی را نخستین شرط هوشیاری بود
من که با یاد تو مستم، پاسبانی چون کنم
گر کند جانان بهای بوسه جان، از من طلب
چون بود ارزان به جان دادن، گرانی چون کنم
بود از شهد لب نوشت مرا شیرین زبان
چون شدم دور از لبت، شیرین زبانی چون کنم
در خور دیدار جانان چون ندارم دیده ای
گر نسازم با جواب «لن ترانی» چون کنم
بد بلای ناگهانی هجر بی هنگام تو
عیش و راحت با بلای ناگهانی چون کنم
سال های چون از دل و جان با تو خو به گرفته ام
از در خویشم اگر روزی برانی چون کنم
گر شفیع من نباشد شافع عصیان علی
بعد رحلت با عذاب آن جهانی چون کنم
نکته دانان در بیان مدحتش چون الکنند
من که گنگم، عرض و شرح نکته دانی چون کنم
آسمان بر آستانش خاکساری می کند
من که از خاکم مدار آسمانی چون کنم
خاک درگاهش زآب زندگانی بهتر است
در بر آن خاک آب زندگانی چون کنم
گر نگیرد دست عفوش بار جرم از دوش من
حمل این بار گران با ناتوانی چون کنم
لطف عامش گر نگردد شامل حالم «محیط»
با گناه آشکارا و نهانی چون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند
پادشاهی کرده باشم پاسبانی چون کنم
داشتی در بر مرا اکنون همان بر در زدی
[...]
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
چون نباشی در کنارم شادمانی چون کنم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.