عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
چگونت یافتم ای جان جانم
کنون در دست خود عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
به از دیوار اینجاکس ندانم
که با وی دمبدم رازی برانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۲ - در نگاه کردن درویش در کواکب و پاسخ دادن ایشان در اسرار نهانی و طلب کردن مقصود فرماید
در این شب قدر دارم وارهانم
رسان با یک نفس در جان جانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
مرا بنگر که اندر جسم و جانم
ز دید صورتت اندر نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
مبین اکنون به جز من جان جانم
که راز آشکارا و نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
چو جانم بی نشان بُد در نشانم
حقیقت فاش شد راز نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
یقین دانم تو من چیزی ندانم
تو پیوستی و گفتی حق آنم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
کمالت یافتم من ناتوانم
که در دیدارتو کلّی نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
قصاص جملگی اینجا برانم
که راز جملگی من نیک دانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
ز شرعت همچو دریا گشت جانم
دمادم جوهر و در میفشانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۹ - در التماس کردن فناء کل حضرت سلطان العارفین از شیخ حسین منصور قدّس اللّه روحهما فرماید
نظر داری تو اندر درد جانم
تو میدانی یقین راز نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
گهی رویم نماید جان جانم
که در پرده بکل عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
گهی اینجا کند گه جسم و جانم
گهی بنماید او عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
چه میبینی خبرده این زمانم
که تا مردید دیدت را بدانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
در این دم اندر اینجا میتوانم
که مر جمله زغوغا وارهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
رخت بنمای اکنون تا بدانم
که در ملک جهان صاحب قرانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
ندانم تا چه نوری لیک دانم
بتو روشن شده این خسته جانم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چنان حیران دیدارت چنانم
که گوئی با تو در عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
کمال آدم اینجا من بدانم
که آدم هست در عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
اناالحق چون زنم مر سالکانم
دراین راهت بنزد خویش خوانم