گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۸ - ایضا له

 

زهی سپهر پناهی که فضل و دانش را

نماند جز در تو در جهان پناه دگر

ز خاک کفش تو آنکس که تاج سر سازد

زمان زمان ز شرف بر نهد کلاه دگر

ز زنگبار عدم تا کنون برون نامد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - وله ایضا

 

جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور

بنزد عقل همانا که نیستم معذور

و لیک رسم جهان ستمگر این بودست

که بیدلانرا دارد ز کام دل مهجور

شکفته گلبن وصل و نشسته من دلتنگ

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۷ - ایضا له

 

شب سیاه به تاریکی ار نشینم به

که از چراغ لئیمان به من رسد تابش

جگر بر آتش حرمان کباب او لیتر

که از سقایۀ دو نان کنند سیرابش

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۸ - وله ایضا

 

بزرگوارا، خّط و عبارتت ماند

به شاهدی که به رخ بر کشد نقابی خوش

کسی که چاشنیی یافت از عبارت تو

به ذوق او نبود در جهان شرابی خوش

دو دست گوهر بار و شکوه طلعت تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱ - ایضا له

 

زهی ز لفظ تو بازار فضل را رونق

ز درّ نظم تو کار هنر گرفته نسق

تویی که چشمة خورشید بارها گشتست

ز شرم خاطر پاکت غرق میان عرق

چو خامه ات قصب السّبق از عطارد برد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - وله ایضا

 

محقّق است که چیزی که آن رسد به کمال

بود هر آینه آن چیز را نهیب زوال

اگر به نوبت من ختم شد سخن چه عجب

رسیده است در ایّام من سخن به کمال

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۶ - وله ایضا

 

شبی به خوان تو حاضر شدم به ماه سیام

نخفت چشم من آن شب ز اشتیاق طعام

ز روز روزه نبد هیچ فرق آن شب را

ز بهر آنکه نیفتاد اتّفاق طعام

سحور نیز بوقت خودم نیاوردند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۰ - وله ایضا

 

نسیب و مدح و تقاضا فزون زده قطعه

درین دو روزه به هر خواجه‌ای فرستادم

کم از جوایی باشد به راست یا به دروغ

خدای داند اگر کس به خیر و شر دادم

بسی نکوهش خود می‌کنم که بیهوده

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۴ - ایضا له

 

یزرگوارا دانی که بهر خدمت تو

ز گونه گونه هنرها چه مایه پروردم

لطیفهای سخن را که زادۀ روحند

بسی بخون جگر همچو دایه پروردم

ز آفتاب حوادث نگاه دار مرا

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۵ - ایضا له

 

ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت

که تیر چرخ خطابت کند خداوندم

علوّ قدر ترا با فلک نهم همبر

پس آنگهی بنشینم که من خردمندم

فلک شدست غبار ستانة تو و لیک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۶ - وله فی نجم الدّین همگر رحمه الله و اباقکم

 

جهان فضل و کرم نجم دین که در خاطر

زعکس نظم تو صد باغ و بوستان دارم

جهانیانرا چون صبح روشنست ز من

که مهر خدمت تو در صمیم جان دارم

از آن چو شمع مرا بر سر آمدست زبان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۷ - ایضا له

 

حکیم عهد و فرید زمانه مجدالدّین

که طبع خستۀ خود شادمان ازو دارم

ورای نعمت صحّت درین جهان فراخ

تو هیچ نعمت دانی، من آن ازو دارم

چو در معالجت من نکرد تقصیری

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۰ - ایضا له

 

زبزرگوارا! من ترک مدح گفتن تو

اگر کنم نه ز تقصیر ، از اضطرار کنم

عطای شعر چو از تو جفا و جور بود

ضرورتست که خاموشی اختیار کنم

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۸ - وله ایضا

 

ز روزگار بیک ره کرانه می جویم

ملول گشته ام از خود بهانه می جویم

چهار حدّ وجودم مخالفان دارند

ره برون شو خود زان میانه می جویم

بان سوهان بر تیغ می زنم خود را

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۹ - ایضا له

 

پریر جود تو با من حدیث بخشش کرد

ز بهر آنکه منش شکر جاودان گویم

من از تکلّف گفتم که نی معاذالله

که من ثنای تو از بهر سوزیان گویم

بگویش خویش فرو گوی از زبان رهی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۶ - وله ایضا

 

نگشته هیچ مرادی مرا ز تو حاصل

دریغ در سر کار تو رفت هر دو جهان

چنان که سعی من از خدمت تو ضایع شد

خدای سعی تو ضایع کناد در دو جهان

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۷ - وله ایضا

 

امام عالم و قطب جهان جمال الّدین

که شد ز خاطر تو منفجر زهاب سخن

جهان معنی روشن شود چو بدرخشد

ز صبح صادق انفاست آفتاب سخن

خرد بلب گزد انگشت پیش خامۀ تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۸۳

 

دو چیز من بدعا خواستم همی ز خدای

کمیّ عمر عدو و فزونی زر تو

یکی بدان که توانگر شوم ز نعمت تو

یکی بدان که شود بیش رتبتم بر تو

خدای هر دو به اقبال تو میسّر کرد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۱ - وله ایضا

 

بغربت اندر اگر صد هزار سیم و زرست

هنوز از آن وطن خویش بیت احزان به

اگر چه نرگسدانها ز سیم و زر سازند

برای نرگس هم خاک نرگسشان به

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۸ - وله ایضا

 

پناه زمرۀ دانش شکوه اهل هنر

که هست جان معانی به لفظ تو زنده

گر آیدش ز نهیب تو سنگ در دندان

شود کواکب پروین ز هم پراگنده

فضای دهر شود همچو گریه گوهر بار

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
sunny dark_mode