حکیم عهد و فرید زمانه مجدالدّین
که طبع خستۀ خود شادمان ازو دارم
ورای نعمت صحّت درین جهان فراخ
تو هیچ نعمت دانی، من آن ازو دارم
چو در معالجت من نکرد تقصیری
سپاس و منّت تا آسمان ازو دارم
چو دزد علّت آهنگ گوهر جان کرد
میان دزد و گوهر پاسبان ازو دارم
چگونه عذر کرمهای او توانم خواست؟
که من توان تن ناتوان ازو دارم
ز چنگ علّت چون جانم او برون آورد
حقیقتست که جان و جهان ازو دارم
ز من چه خدمت شایسته آید آنکس را
که بعد از ایزد خلّاق جان ازو دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش حکیم مجدالدین میپردازد و او را بهترین شخص زمانهاش میداند. او از نعمت سلامتی که از حکیم گرفته، سپاسگزاری میکند و میگوید که هرگز تقصیری در درمانش نداشته است. شاعر همچنین به ارزش وجودی حکیم اشاره کرده و او را همچون نگهبانی میداند که جانش را از چنگ علتها نجات داده است. او از خودش میپرسد چه خدمتی میتواند در برابر کسی انجام دهد که بعد از خداوند، منبع حیات اوست. در نهایت، سپاسگزاری و ارادتش را به حکیم ابراز میکند.
هوش مصنوعی: من از طبع خستهام خوشحالم که به خاطر حکیم بزرگ و بینظیر زمانهام، مجدالدین، سرشار از شادابی شده است.
هوش مصنوعی: در این جهان گسترده، هیچ چیزی ارزشمندتر از نعمت سلامتی نیست؛ من این نعمت را دارم و به آن افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی او در درمان من کوتاهی نکرد، من تا حد آسمان از او سپاسگزارم و نعمتهایش را ارج مینهم.
هوش مصنوعی: وقتی که دزدی تصمیم به سرقت جان و روح فردی میگیرد، من از نگهبانی که بین دزد و گوهر (روح) ایستاده، حمایت میکنم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از او عذرخواهی کنم؟ چون من هم خودم از او عاجز و ناتوان هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که علت از من بیرون رفت، حقیقتاً متوجه شدم که جان و جهانم را از او دارم.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند از من خدمت شایستهای ببیند، در حالی که من جانم را بعد از خداوند خالق از او دارم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.