×
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۹
پس نبی و وصی در امّت خوبش
هست میزان معدلت اندیش
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
حال من داند جدا زان ماهوش
تشنه یی، کو جان سپارد از عطش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۴ - خسرو دهلوی قُدِّسَ سِرُّه
هر که بر جان عاشقان خندد
گریهای واجب است بر حالش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷
از حکایت سال سیصد و نه
این حدیثم کجا شود فرمش
که چو حلاج را بدار زدند
نه رخش زرد شد نه چهره ترش
چون برآمد فراز دار بقا
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - نکوهش بیطرفی ایران
تا به بیمار خانه بردندنش
به پزشکان همی سپردندش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
روبکام اندرون زبان درکش
که تو چون پنبه ای و نطق آتش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
اندرین چار شب زفکرت وهش
گوسفند ار نشد خروس بکش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۱ - قطعه ناتمام
خوانده هنگام سوق میش و چپش
اتوکا علی اعصا واهش
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
چون روان با شدت وظیفه خوبش
کارهایت روان شود از پیش
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۴ - در وصف باغچهٔ بهار و شرح حال او در خانه
گلبنان را نموده پیرایش
تاکها را بداده پرکاوش
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت
بازگشتیم سوی خانهٔ خوبش
دیدمش سر فکنده اندر پیش
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
لیک افغان چراست تلخ و ترش
کی برادر شود برادرکش؟!
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۹ - حکایت در معنی: الناس علی سلوک ملوکهم
حمله بردند بر شه و سپهش
عاقبت پست شد سر و کله اش