گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

چون‌ ز عهد مسیح‌ پیغمبر

شدصدوشصت‌وهشت‌سال‌بسر

پادشاهی به چین قرار گرفت

که ازو باید اعتبار گرفت

سست‌مغزی و «‌لینگ‌تی‌» نامش

در حرم بسته دائم احرامش

بود سرگرم خفت و خیززنان

خادمان را سپرده بود عنان

تاجری بهر او خری آورد

عشق خر شاه را مسخر کرد

داد فرمان به گردکردن خر

ریش گاوی و خرخری بنگر

اسب‌ها از سطبل‌ها راندند

جای آنها حمار بنشاندند

قصر و ایوان‌ها پر از خر شد

نزل‌ها بهرشان مقرر شد

خر به عراده‌ها همی بستند

خرسواری شکوه دانستند

شه به هر سو که عزم فرمودی

شاه و موکب سوار خر بودی

قیمت اسب‌ها تنزل یافت

خر مقام براق و دلدل یافت

خلق تقلید پادشا کردند

جل و افسار خر طلاکردند

همه عراده‌ها به خر بستند

به خران نعل سیم وزربستند

رابضان سربسر فقیر شدند

لیک خربندگان امیر شدند

چون توجه نشد ز اسب‌، دگر

اسب معدوم شد به دولت خر

کار در دست خادم و خواجه

شاه سرگرم نرخر و ماچه

هرچه خر بد به شهر آوردند

اسب‌ها را به روستا بردند

مردم روستا سوار شدند

صاحب فر و اقتدار شدند

چون که خود را بر اسب‌ها دیدند

راه یاغی گری بسیجیدند

لشگری گرد شد از آن مردان

نامشان دستهٔ کُله زردان

گشت معروف در همه کشور

«‌لینگ‌تی‌» هست پادشاهی خر

حمله بردند بر شه و سپهش

عاقبت پست شد سر و کله اش

گشت سرگشته پادشاه خران

ملکش افتاد درکف دگران

خواه در روم گیر خواه به چین

خرخری را نتیجه نیست جز این

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]