جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۸ - حکایت سنجر و بخشیدن منقل پر لعل و گوهر
تا چو سرمای دی شود کاری
همچو دی ز آفتش نیازاری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۶ - در بیان آنکه همچنان که پادشاهان را از دانشمندان خوب گفتار نیک کردار ناچار است از وزیر مشیر به رعایت رعایا و عنایت به کافه برایا ناگزیر است
مقبلی مشفقی نکوکاری
نیک کردار و راست گفتاری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۲ - گفتار در احتیاج به طبیب که حفظ صحت به رأی وی منوط است و معالجه مرض به تدبیر وی مشروط
مقبلی مشفقی نکوکاری
خاطری زو ندیده آزاری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۷ - اشارت به بعضی از شعرای ماتقدم که از سلاطین پیشین تربیت ها یافتند و نام اینان به واسطه مدایح آنان بر صحیفه روزگار بماند
گرچه دارد ز نغز گفتاری
مدح های هزار دیناری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۸ - گشادن عنصری به یک دو بیتی گرهی را که از بریدن زلف ایاز بر دل محمود افتاده بود و آن دو بیت این است:
خواست تا بر میان به هر تاری
بندد از دست عشق زناری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۵۱ - خاتمه کتاب
مدح دونان به نغز گفتاری
خرده دان را بود نگونساری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » مثنویات متفرقه » در وصف ستون خیمه گوید
نه ستون است این ز زرکاری
که درخت زرست پنداری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » مثنویات متفرقه » ایضا در ستون خیمه
راستی از ز نقش زر کاری
قلم قدرت است پنداری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲ - مصایب مصنف و مناجات
چون به خاک اوفتم به صد خواری
تو ز خاکم به لطف برداری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش
از کمال کرم وفاداری
نه ز عین ستم جفاکاری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۳ - سر راه گرفتن رقیب درویش را
گفت از سنگ بینم آزاری
سنگ آن آستان بود یاری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید
نی تیری که در کمان داری
کاش آن را به سینهام کاری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۱ - آمدن شهزاده به شهر و کیفیت استقبال او
آن یکی در لباس گلناری
تازه گل دستهایست پنداری
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - وفا داری
رفت محیا شبی به خانه و دید
زن خود با غیاث بازاری
گفت ای قحبه این چه اطوار است
دیگران را به خانه میآری
سخنی در جواب شوهر گفت
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
تاج دوزی به رسم همکاری
تاجی از تاج های بازاری
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
دست او را ز شغل زر باری
هیچگه کس ندیده بیکاری
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
چه نیستان که نیشکر زاری
هر نیش توتی شکر باری
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش ولی سلطان و بکتاش بیگ و قاسم بیگ
گر ز باران ابر آزاری
سپهی را کند سپر داری
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم
گفتش این صید را چه آزاری
دست و پابسته اش چرا داری
بیدل دهلوی » ترجیع بند
ای خطت آیهی وفاداری
نرگست نسخهی ستمکاری
طرّهی کافرِ تو از کفِ دل
نقدِ ایمان برَد به طرّاری
علم حاصل نما ز جهل گریز
[...]