×
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۹
گفت: خیز اکنون و سازه ره بسیچ
رفت باید، ای پسر، ممغز تو هیچ
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینش ماه
چراغ است مر تیره شب را بسیچ
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴
وزان پس ورا گفت مندیش هیچ
دلیری کن و رزم دیوان بسیچ
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱ - داستان هفتخوان اسفندیار
دریغش نیاید ز بخشیدن ایچ
نه آرام گیرد به روز بسیچ
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۶
مرا گفت بر کار رستم بسیچ
ز بند و ز خواری میاسای هیچ
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹
تن خویش را نیز مستای هیچ
به ایوان شو و کار فردا بسیچ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
نباشد مرا سوی ایران بسیچ
تو از عهد بهرام گردن مپیچ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
که او را نبینند خشنود ایچ
همه درفزونیش باشد بسیچ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۲ - وفات یافتن قیصر روم و رزم کسری
سخن را مگردان پس و پیش هیچ
جوانمردی وداد دادن بسیچ