به شبگیر هنگام بانگ خروس
ز درگاه برخاست آوای کوس
چو پیلی به اسپ اندر آورد پای
بیاورد چون باد لشکر ز جای
همی رفت تا پیشش آمد دو راه
فرو ماند بر جای پیل و سپاه
دژ گنبدان بود راهش یکی
دگر سوی زاول کشید اندکی
شتر انک در پیش بودش بخفت
تو گفتی که گشتست با خاک جفت
همی چوب زد بر سرش ساروان
ز رفتن بماند آن زمان کاروان
جهانجوی را آن بد آمد به فال
بفرمود کش سر ببرند و یال
بدان تا بدو بازگردد بدی
نباشد به جز فره ایزدی
بریدند پرخاشجویان سرش
بدو بازگشت آن زمان اخترش
غمی گشت زان اشتر اسفندیار
گرفت آن زمان اختر شوم خوار
چنین گفت کآن کس که پیروز گشت
سر بخت او گیتی افروز گشت
بد و نیک هر دو ز یزدان بود
لب مرد باید که خندان بود
وزانجا بیامد سوی هیرمند
همی بود ترسان ز بیم گزند
بر آیین ببستند پردهسرای
بزرگان لشگر گزیدند جای
شراعی بزد زود و بنهاد تخت
بر آن تخت بر شد گو نیکبخت
می آورد و رامشگران را بخواند
بسی زر و گوهر بر ایشان فشاند
به رامش دل خویشتن شاد کرد
دل راد مردان پر از یاد کرد
چو گل بشکفید از می سالخورد
رخ نامداران و شاه نبرد
به یاران چنین گفت کز رای شاه
نپیچیدم و دور گشتم ز راه
مرا گفت بر کار رستم بسیچ
ز بند و ز خواری میاسای هیچ
به کردن برفتم برای پدر
کنون این گزین پیر پرخاشخر
بسی رنج دارد به جای سران
جهان راست کرده به گرز گران
همه شهر ایران بدو زندهاند
اگر شهریارند و گر بندهاند
فرستاده باید یکی تیزویر
سخنگوی و داننده و یادگیر
سواری که باشد ورا فر و زیب
نگیرد ورا رستم اندر فریب
گر ایدون که آید به نزدیک ما
درفشان کند رای تاریک ما
به خوبی دهد دست بند مرا
به دانش ببندد گزند مرا
نخواهم من او را به جز نیکویی
اگر دور دارد سر از بدخویی
پشوتن بدو گفت اینست راه
بر این باش و آزرم مردان بخواه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از سفر و لشگرکشی روایت شده است. در ابتدای شب هنگامی که بانگ خروس به گوش میرسد، صدای آوای جنگ نیز شنیده میشود. سپاهیان با سرعت به سوی مقصد میروند و دو راه پیش روی آنها قرار میگیرد. در همین حین، شتری به خواب میرود و کاروان برای مدت کوتاهی متوقف میشود. یکی از شخصیتها، که به نظر میرسد البته فردی حاکم باشد، دستور میدهد تا سر شتر را ببرند تا زودتر به مسیر خود بازگردند.
این حادثه بدی را برای یکی از شخصیتها، اسفندیار، رقم میزند و او غمگین میشود. او در گفتگوهایش به این نکته اشاره میکند که همه چیز به دست یزدان و تقدیر بستگی دارد. او به دنبال پیروزی و رستگاری است و به هوش و تدبیر در برابر مشکلات تأکید میکند. شخصیتها با شرافت و بزرگی در میگذرانند و به مراسمات تجلیل و شادی میپردازند. در نهایت، اندیشههایی درباره حفظ آبرو و نیکی در پیشرفت کارها مطرح میشود، و شخصیتی به نام پشوتن اقدام به تبیین راه درست و جستجوی مردان شایسته مینماید.
هوش مصنوعی: در بامداد، هنگامی که صدای خروس بلند میشود، صدای طبل از درگاه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: مانند فیل که پایش را بر روی اسب میگذارد، به یکباره لشکر را مانند باد به جلو میبرد.
هوش مصنوعی: او به سمت جلو میرفت که ناگهان با دو راه روبهرو شد و هر دو راه او را درجا نگه داشت، مانند فیل و لشکر.
هوش مصنوعی: دژ گنبدان به یک راه مشخص اشاره دارد که به سمت دیگر، یعنی زاول، کمی منحرف شده است.
هوش مصنوعی: شتر به جلو میرفت و ناگهان خوابش برد، تو فکر کردی که با خاک یکجا شده است.
هوش مصنوعی: ساربان به دلیل تأخیر در حرکت کاروان، بر سر خودش میزند و ناامید است.
هوش مصنوعی: آن کسی که به دنبال دنیا و لذتهاست، بدش آمد که به فال و سرنوشتش اشارهای شود. به او دستور داده شد که باید سرش بریده شود و یالش (نماد قدرت و عظمتش) را بزنند.
هوش مصنوعی: بدان که برای بازگشتن به خوبی، جز لطف و نیروی الهی، هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در زمانی که پرخاشجویان سر او را بریدند، ستارهاش دوباره درخشان شد و بر سرش بازگشت.
هوش مصنوعی: از غم آن اشتر که اسفندیار را گرفت، ستاره شومی در آن زمان به بدبختی دچار شد.
هوش مصنوعی: او گفت کسی که در زندگی موفق شده است، شانس و بخت او مانند یک نور درخشنده برای دنیا خواهد بود.
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که در زندگی وجود دارد، چه خوب و چه بد، از سوی خداوند است. بنابراین، انسان باید همیشه با لبخند و روی خوش به استقبال زندگی برود.
هوش مصنوعی: او از آنجا به سمت هیرمند آمد و به شدت از خطر آسیب در هراس بود.
هوش مصنوعی: بر اساس سنن و رسوم، پردهنشینان بزرگ لشکر را جمع کردند و به انتخاب مکان پرداختند.
هوش مصنوعی: یک شخص با احتیاط و سرعت عمل کرد و به زودی مقام و جایگاهی را برای خود برپا ساخت. بر آن جایگاه که نشسته است، میتواند بگوید که خوشبخت است.
هوش مصنوعی: او میآید و نوازندگان را دعوت میکند و گنجینهای از طلا و جواهرات را روی آنان میریزد.
هوش مصنوعی: دل خود را با لذت و شادی مشغول کرد و یاد و خاطرهی مردان شجاع و راستین را زنده نگه داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که گل شکوفه میدهد، چهرهی نامآوران و پهلوانان مانند میسالی پیر با جلال و عظمت است.
هوش مصنوعی: با دوستانم اینطور گفتم که من از نظر شاه منحرف نشدم و از مسیر درست دور شدم.
هوش مصنوعی: مرا گفت که به کار رستم بپرداز و از بند و خواری هیچ ابایی نداشته باش.
هوش مصنوعی: به خانه پدرم رفتم و حالا این انتخاب و تصمیم، به خاطر مردی است که سالها تجربه و قدرت سخن دارد.
هوش مصنوعی: بسیاری از مشکلات و سختیها وجود دارد که انسان برای رسیدن به مقام و جایگاه والای خود متحمل میشود، در حالی که دیگران ممکن است به راحتی به آن دست پیدا کنند.
هوش مصنوعی: تمامی شهرهای ایران به او وابستهاند، چه اگر او پادشاه باشد و چه اگر یک خدمتگزار.
هوش مصنوعی: باید کسی را بفرستی که تندهوش، سخنگو، آگاه و دارای درک بالا باشد.
هوش مصنوعی: کسی که سوار بر اسب است و زیبایی و جذابیتی ندارد، مانند رستم نیز نمیتواند کسی را فریب دهد.
هوش مصنوعی: اگر او بیاید و به ما نزدیک شود، میتواند افکار تاریک ما را روشن کند.
هوش مصنوعی: به راحتی دستم را به محبت و دوستی میبندد و با علم و دانش خود، از آسیبها دورم میکند.
هوش مصنوعی: من کسی را جز به خوبی نمیخواهم، حتی اگر او دور باشد و از بدیها فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: پشوتن به او گفت: این است مسیر، بر این راه برو و از مردان شرم و خجالت بکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.