عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸ - صف آراستن دو لشکر در برابر همدیگر گوید
دلیران هندی پی کین همه
بروها بکردند پرچین همه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
گفت بشنو گیر درگوش این همه
تا شود روشن شب تو زین همه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر
تو مبین صورت خدا را بین همه
ز آنکه از صورت نیابی دین همه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان
هست قلّابی خلاف دین همه
چیست چندین رسم و این آئیین همه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳۴
ای جفایت بر من مسکین همه
چند ازین خشم و عتاب و کین همه
قصد جانم می کنی چون دشمنان
دوست می دارم ترا با این همه
محنت من بین و رو بنمای، ازآنک
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳۵
ای ترا جور و جفا آیین همه
خشم و نازت بر من مسکین همه
با رقیبان تو، ای جان، چه کنم
ظالم اند و بی کس و بی دین همه
داغ حسرت بر دلم ماندی و رفت
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۵
ای لب و گفتار تور شیرین همه
گرد رویت خال و خط مشکین همه
خوش نمودت خال پیش خط ولی
عارضت خوشتر نماید زین همه
گرچه با خال و خطت جان سوختی
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۴ - پایه معراج سخن را بلند ساختن و سخن پایه معراج خواجه پرداختن
شو از مهر دل خوشه چین همه
که کین یکی هست کین همه
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹
تا چند بهر کشتن ما جور و کین همه؟
ما کشته میشویم، چه حاجت باین همه؟
رحمی، که از جفای تو رفتند عاشقان
دل خسته و شکسته و اندوهگین همه
تو قبله مرادی و خوبان ز انفعال
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰
زین پیش لطف بود و کنون جور و کین همه
اول چه بود آن همه؟ آخر چه این همه؟
خوبان، ز اهل درد شما را چه آگهی؟
ایشان نیازمند و شما نازنین همه
غمهای دوست، اندک و بسیار هر چه هست
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۶
زده پا بدنیا دم از دین همه
یکی جو، یکی گو، یکی بین همه!
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴
عادت به این مکن که کنی جور و کین همه
نیکوست جور و کین ز نکویان نه این همه
از دلبران کدام بنالند عاشقان
هستند این گروه جفاجو چنین همه
نقص تو نیست جور و جفا زانکه بوده اند
[...]