لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
هلالی جغتایی

تا چند بهر کشتن ما جور و کین همه؟

ما کشته میشویم، چه حاجت باین همه؟

رحمی، که از جفای تو رفتند عاشقان

دل خسته و شکسته و اندوهگین همه

تو قبله مرادی و خوبان ز انفعال

دارند پیش روی تو سر بر زمین همه

یک بار هم بجانب ما بین، ز روی لطف

یکبارگی بسوی رقیبان مبین همه

رخساره برفروز و بگشت چمن خرام

تا خاک ره شوند گل و یاسمین همه

گر بگذری بناز، چو لیلی، بطرف دشت

مجنون شوند مردم صحرانشین همه

چون در رهت هلالی سرگشته خاک شد

کردند ساکنان فلک آفرین همه

 
 
 
هلالی جغتایی

زین پیش لطف بود و کنون جور و کین همه

اول چه بود آن همه؟ آخر چه این همه؟

خوبان، ز اهل درد شما را چه آگهی؟

ایشان نیازمند و شما نازنین همه

غمهای دوست، اندک و بسیار هر چه هست

[...]

رفیق اصفهانی

عادت به این مکن که کنی جور و کین همه

نیکوست جور و کین ز نکویان نه این همه

از دلبران کدام بنالند عاشقان

هستند این گروه جفاجو چنین همه

نقص تو نیست جور و جفا زانکه بوده اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه