مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۳۰
در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام
گردون به صد قران ننماید قرینه ام
من خضرخان تاج دهم در جهان نطق
خضرست رشگ خورده لفظ کمینه ام
سیمرغ فارغم که نه دانه خورم نه آب
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۸
منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ام
عشق تو در دل داشت جا من عاشق دیرینه ام
از دل خراش افغان من تیغت به خونم تیز شد
تیغ تو را سوهان بود گویی خراش سینه ام
من دانه چین مرغی نیم کایم به دام کس فرو
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۴ - معارضه حکیم و لئیمی که صورت این چون سیرت آن آراسته بود و صورت آن چو سیرت این ناپیراسته
مصیقل شد آیینهسان سینهام
دو عالم مصور در آیینهام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱۹
ساغر می کی بشوید گرد غم از سینهام
همچو جوهر ریشه کرده زنگ در آیینهام
هر سر مویم چو سوزن رخنهای دارد ز غم
مشرق آه است چون مجمر سراسر سینهام
گرچه خود عاجزترم از مور در جنگاوری
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۲۰
نیست از گردون غباری بر دل بیکینهام
جلوه طوطی کند زنگار در آیینهام
سبزه من میکند نشو و نما در زیر سنگ
نیست کوه غم گران بر خاطر بیکینهام
نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۲۱
صاف چون صبح است با عالم دل بیکینهام
میتوان رو دید از روشندلی در سینهام
از می روشن سیاهی آب حیوان میشود
نیست بر خاطر غباری از شب آدینهام
گر زنم مهر خموشی بر لب خود میشود
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۹۳
دیده از صورتپرستی بسته بود آیینهام
نوخطی دیدم که بازی کرد دل در سینهام
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیببند در منقبت امیر مؤمنان علی (ع)
جوش زد امید تو در سینهام
جلوهگه عکس شد آیینهام
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸
شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ام
رخنه دیوار فانوس است چاک سینه ام
از سبکروحان به خاطرها نمی آید گران
عکس را از خود نمی سازد جدا آئینه ام
بر گنه کاران نوید مغفرت آب بقاست
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۶
لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ام
عاقبت از شوخی عکست شکست آیینه ام
پنجهٔ عشقت درونم را ز بس کاویده است
پردهٔ فانوس شمع دل شد آخر سینه ام
خصم سرکش را شکست از سینه صافی می دهم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۶
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام
جوهر تیغ که گل کردهست از آیینهام
شعله گر بارد فلک در عالم فقرم چه باک
حصن سنگینیست گرد خرقهٔ پشمینهام
چون گلم در نیستی پرواز هستی بود و بس
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » خرابات » بخش ۲ - در گشایش این نامهٔ نامی و درج گرامی گوید
چنان تازه کن داغ دیرینهام
که دوزخ برد آتش از سینه ام
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
زان صدا، جوشید خون سینه ام
زان صدا، نوشد غم دیرینه ام
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۷ - ذکر شهادت عون فرزند عقیلة العرب، حضرت زینب
که جز این یک تن سرور سینه ام
درّ دیگر نیست در گنجینه ام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۶ - در رسیدن جذبه عشق و اجتذاب روح سالک عارف از مقام سلوک به عالم جذب فرماید
من چو طوطی در پس آیینه ام
ریزد او نقش سخن در سینه ام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۵ - در شرح حال خود و رجوع به قتال آن شاه ذوالجلال
هست یاد آن صحبت دیرینهام
بحر مواج است ورنه سینهام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۶ - در معنی و لوشاء لهدیکم اجمعین
از غم عشقت دل بیکینهام
گشته نصرانی به دِیر سینهام
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۷ - در بیان شهادت جناب حر(ع)
ساز صافی از صفا آئینهام
دست محرومی منه بر سینهام
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۸ - زبان حال علی مرتضی با فاطمه زهرا(ع)
ای انیس و مونس دیرینهام
داغ خود چون مینهی بر سینهام
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۳۴ - به درک فرستادن مختار، خولی اصبحی را
که جوشد زکینش همی سینه ام
چرا او امان یابد از کینه ام؟