قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷
روی تو گل و بوی تو نسرین دارم
من عشق و نبید خوردن آیین دارم
من تا بزیم همیشه کار این دارم
من مهر تو کیش و عشق تو دین دارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۶
چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم
رخ زرین من منگر که پای آهنین دارم
بدان شه که مرا آورد کلی روی آوردم
وزان کو آفریدستم هزاران آفرین دارم
گهی خورشید را مانم گهی دریای گوهر را
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۵
در طریقت دو صد کمین دارم
لیک صد چشم خردهبین دارم
این نشانها که بر رخم پیداست
دانک از شاه همنشین دارم
آن یکی گنج کز جهان بیش است
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۸
من آن خاکم که در راه وفا رو بر زمین دارم
ز سودای بتان داغ غلامی بر جبین دارم
ز مردن غم ندارم، لیک روزی کز غمت میرم
فراموشت شود از من به عالم غم، همین دارم
فدا کردیم در عشقت دل و دین و ز من مانده
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵۵
اگر چه از تو دل خسته و غمین دارم
بدین خوشم که بتی چون تو نازنین دارم
برای آن که کشم پیش چشم بیمارت
متاع عافیت اینک در آستین دارم
به بند زلف تو زنجیر جان خود سازم
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۴
جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین دارم
خلاصی نبست جانم را، که عشقی در کمین دارم
به حق روی چون ماهت، به حق زلف دلخواهت
که من در روز و شب مشتاق و رویی بر زمین دارم
برو، ای ناصِحِ رعنا، مکن دیگر نصیحتها
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۷
اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
وگر سرم سر تسلیم بر زمین دارم
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم
من از توهم آن دارم و هم این دارم
گرم فرشته چو آدم کند سجود رواست
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸
ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
به دوستی تو با کائنات کین دارم
زمانه دامن آخر زمان گرفت و هنوز
من از تو دست تظلم در آستین دارم
تو اجتناب ز غیر از نگاه من داری
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴
همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
به باد و برقم از احوال خویش در گفتار
که ابر در گذر و تخم در زمین دارم
کسی که خانه به همسایگی من گیرد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۲
دم گرمی طمع از ناله های آتشین دارم
که مشکل عقده ها در پیش از آن چین جبین دارم
مکن گستاخ سیر گلستانش ای تماشایی
که در هر رخنه دیوار آهی در کمین دارم
دمی صد بار در اشک را بر چشم می مالم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۳
اگر چه چون دعا از دست خود یک کف زمین دارم
ز محتاجان به گرد خویش چندین خوشه چین دارم
مرا بی همدمی مهرلب و بند زبان گشته
وگرنه ناله ها چون نی گره در آستین دارم
به جای خوشه افشانم اگر خرمن به دامانش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲۱
چو خامه معنی نازک در آستین دارم
چرا ز سرزنش تیغ دل غمین دارم
چو آفتاب مرا چرخ خاکمال دهد
به جرم این که سخنهای آتشین دارم
به فکر معنی نازک شدم چو مو باریک
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۹
کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم
که همچون شعله صد گنج شرر در آستین دارم
بود آیینه آتش نما خاکستر عاشق
چو اخگر نور پنهان روشن از لوح جبین دارم
تو پر درد آشنا من بیزبان فرصت تغافل کیش
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۰
دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم
حاصلی نمی خواهم برق خوشه چین دارم
محرم داو گشتم خجلت طبیبان بس
عذر ناله می خواهم درد دلنشین دارم
سرگذشته ای چون من در صف شهیدان نیست
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۰
حاصلی که خرمن شد ، نذر خوشه چین دارم
برق اگر سری نکشد، آه آتشین دارم
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
شکن نامه، رشک چین دارم
در رقم، مشک و انگبین دارم
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۶
وصال دوست بمحشر زبس یقین دارم
بزندگانی خود چون رقیب کین دارم
برای اینکه بپوشم بعیب خود پرده
هزار دلق ملمع در آستین دارم
چو خاتم لب لعلت مرا بدست افتاد
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴
تا بسرشوری از آن خسرو شیرین دارم
کی بشکر دهنان من سر تمکین دارم
دل اگر مرغ نوآموز شد و ناله غریب
عجبی نیست که دلدار نوآئین دارم
گرنه از بد عملی بود ندانم از چیست
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷
جام جم راح آتشین دارم
می گلگون بساتکین دارم
رخ چو انگشت لیک از تف می
بدمی چهره آتشین دارم
ایخوش آن می که شاهدش ساقیست
[...]