گنجور

 
قاسم انوار

جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین دارم

خلاصی نبست جانم را، که عشقی در کمین دارم

به حق روی چون ماهت، به حق زلف دلخواهت

که من در روز و شب مشتاق و رویی بر زمین دارم

برو، ای ناصِحِ رعنا، مکن دیگر نصیحت‌ها

که من از دولت عشقش طریق مستبین دارم

قدح‌های شراب لایزالی کم نمی‌گردد

سرم بر آستانست و قدح در آستین دارم

مرا مفروش، ای سرکش، ببین در حال من خوش

که من از آتش عشق تو داغی بر جبین دارم

برو، واعظ، مده پندم، که از پند تو در بندم

به جان تست سوگندم، که چشم راه‌بین دارم

منال، ای قاسم مسکین، ز درد عاشقی چندین

که من از ناز در رقصم: که یار نازنین دارم

 
 
 
مولانا

چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم

رخ زرین من منگر که پای آهنین دارم

بدان شه که مرا آورد کلی روی آوردم

وزان کو آفریدستم هزاران آفرین دارم

گهی خورشید را مانم گهی دریای گوهر را

[...]

امیرخسرو دهلوی

من آن خاکم که در راه وفا رو بر زمین دارم

ز سودای بتان داغ غلامی بر جبین دارم

ز مردن غم ندارم، لیک روزی کز غمت میرم

فراموشت شود از من به عالم غم، همین دارم

فدا کردیم در عشقت دل و دین و ز من مانده

[...]

صائب تبریزی

دم گرمی طمع از ناله های آتشین دارم

که مشکل عقده ها در پیش از آن چین جبین دارم

مکن گستاخ سیر گلستانش ای تماشایی

که در هر رخنه دیوار آهی در کمین دارم

دمی صد بار در اشک را بر چشم می مالم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم

که همچون شعله صد گنج شرر در آستین دارم

بود آیینه آتش نما خاکستر عاشق

چو اخگر نور پنهان روشن از لوح جبین دارم

تو پر درد آشنا من بیزبان فرصت تغافل کیش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه