چو خامه معنی نازک در آستین دارم
چرا ز سرزنش تیغ دل غمین دارم
چو آفتاب مرا چرخ خاکمال دهد
به جرم این که سخنهای آتشین دارم
به فکر معنی نازک شدم چو مو باریک
چه غم ز موی شکافان خرده بین دارم
ز زیر چرخ مقوس چگونه بگریزم
هزار ناوک دلدوز در کمین دارم
چو شاخ گل ز شکستن چگونه سرپیچم
هزار معنی رنگین در آستین دارم
چه از هزار طرف رونهاده اند به من
مگر چو آینه من جان آهنین دارم
بیا ز وادی من ای گرهگشا بگذر
که من به هر سر مو صد هزار چین دارم
میان اینهمه نازک طبیعتان صائب
منم که سر خط توفیق بر جبین دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و احساسات شاعر میپردازد. شاعر از نازکی و لطافت احساساتش سخن میگوید و به طور نمادین به سرزنشها و مشکلاتی که درپی کلمات آتشینش دارد، اشاره میکند. او از چرخ زندگی و سختیهای ناشی از آن مینالد و ناتوانیاش در فرار از این سختیها را بیان میکند. همچنین، شاعر به وجود معانی و احساسات متنوع در درونش اشاره دارد و از خود به عنوان یک آینه یاد میکند که جانش محکم و آهنین است. او از شخصی که میتواند به او کمک کند میخواهد تا از مشکلاتش عبور کند. در پایان، شاعر خود را کسی میداند که بر جبههی توفیق مقدم است.
هوش مصنوعی: وقتی که قلمی لطیف و حساس در دست دارم، چرا باید از انتقادها و دردهای دل ناراحت باشم؟
هوش مصنوعی: وقتی که مانند آفتاب به من ظلم میشود و زمین مرا زیر پا میگذارد، به خاطر اینکه سخنانی آتشین و قوی دارم.
هوش مصنوعی: به فکر معنا و مفهوم نازک و حساس میروم، همانطور که موهایم نازک و باریک است. بنابراین، چه اهمیتی دارد که از شکافها و ترکهای مو ناامید شوم!
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از زیر آسمان پر پیچ و خم فرار کنم، وقتی هزار تیر دردناک در انتظارم است؟
هوش مصنوعی: مثل شاخه گلی که از شکستگیاش ناراحت است، چگونه میتوانم از درد و رنج دور شوم؟ درونم پر از هزاران معنی و داستان رنگارنگ است که هر کدام را در آستین دارم.
هوش مصنوعی: از هر سو به من حمله کردهاند، اما من مانند آینهای هستم که روحی قوی و مستحکم دارم.
هوش مصنوعی: ای گرهگشا، به من کمک کن و از مشکلات من عبور کن، چون من در هر یک از موهایم، منتظر هزاران درد و غم هستم.
هوش مصنوعی: در میان این همه ظرافت و لطافت، من صائب هستم که نشان موفقیت را بر پیشانی دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه از تو دل خسته و غمین دارم
بدین خوشم که بتی چون تو نازنین دارم
برای آن که کشم پیش چشم بیمارت
متاع عافیت اینک در آستین دارم
به بند زلف تو زنجیر جان خود سازم
[...]
اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
وگر سرم سر تسلیم بر زمین دارم
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم
من از توهم آن دارم و هم این دارم
گرم فرشته چو آدم کند سجود رواست
[...]
ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
به دوستی تو با کائنات کین دارم
زمانه دامن آخر زمان گرفت و هنوز
من از تو دست تظلم در آستین دارم
تو اجتناب ز غیر از نگاه من داری
[...]
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
[...]
همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
به باد و برقم از احوال خویش در گفتار
که ابر در گذر و تخم در زمین دارم
کسی که خانه به همسایگی من گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.