فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نه چشم از بهر کین خویش دارد
کجا از بهر دین و کیش دارد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
زن میل ز مرد بیش دارد
لیکن سوی کام خویش دارد
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام
چو این عاشق گوا با خویش دارد
بنو هر روز رونق بیش دارد
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر
ز مرگت گر کسی دل ریش دارد
ز خود ترسد که آن در پیش دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید
در اینجا پردهٔ در پیش دارد
از آن غم دایماً دل ریش دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
جنیدت سر چو گوئی پیش دارد
که ازتو عقل پیش اندیش دارد
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » از ترکیبات » شمارهٔ ۲
کسی کاو عقل دور اندیش دارد
همیشه می به نزد خویش دارد
بجز خون رزان مرهم نجوید
کسی کاو دل زگردون ریش دارد
سرمن، خاک آن، کاین راه ورزد
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
صنم چون دید کو دل ریش دارد
تمنائی به جای خویش دارد
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵ - تمثیل در بیان سر پنهانی حق در عین پیدایی
کسی کاو عقلِ دوراندیش دارد
بسی سرگشتگی در پیش دارد
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۸ - باز گفتن خورشید از احوال جمشید به کتایون
اگر او گوهر از تو بیش دارد
ولیکن گوهری درویش دارد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
چو سوزد بیش راحت بیش دارد
مگر کآتشپرستی کیش دارد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
مگر راه سپهر خویش دارد
که ره بر این بلندی پیش دارد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
زن میل به مرد بیش دارد
لیکن سر کار خویش دارد
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
کجا غم خاطرم را ریش دارد
که او از من، غم من بیش دارد
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۲۳
دردی که می کشد جان منت به خویش دارد
نامی که می برد دل مصحف به پیش دارد
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
جهان هر دم رهی در پیش دارد
به دستی نوش و دستی نیش دارد