فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴
ز هر چیز چندان که اندازه نیست
اگر بر نهی پیل باید دویست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶
به زودی بساز و سخن را مهایست
ز لشگر گزین کن سواری دویست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶
غلام و کنیزک به بر هم دویست
بگویش که با تو مرا جنگ نیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
گر از بودن ایدر مرا نیکویست
برین کردهٔ خود نباید گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
ز هر سو که پویی بدو راه نیست
همه گرد بر گرد او در یکیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۲
ندانم که این گفتن بد ز کیست
و زین آفریننده را رای چیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
دگر حمله کردش هزار و دویست
ورازاد را گفت لشکر مهایست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶
نگه کن که در خاک جفت تو کیست
برین خواسته چند خواهی گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸
چنان بازگشتند آن کس که زیست
که بر یال و برشان بباید گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
به گرد اندرش ژندهپیلان دویست
تو گفتی به گیتی جز آن جای نیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
به توران و ایران چنو نیو کیست
چنین خام گفتارت از بهر چیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
ببین تا ز هر دو سزاوار کیست
که با برز و با فرهٔ ایزدیست
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
بدو گفت کاووس کاین رای نیست
که فرزند هر دو به دل بر یکیست
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱
چه مردست و این مرد را نام چیست
هم آورد او در جهان مرد کیست
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر بباید گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
تو خستو شو آنرا که هست و یکیست
روان و خرد را جزین راه نیست
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
سخن هرچ بایستِ توحید نیست
به ناگفتن و گفتن او یکیست