گنجور

 
۱
۲
۳
۱۷
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۸

 

آب و آتش بهم نیامیزد

بالوایه ز خاک بگریزد

۱ بیت
عنصری
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۳ - تغزل

 

چه سود کند، که آتش عشقش

دود از دل و جان من برانگیزد

پیش همه مردمان و او عاشق

جوبنده بخاک بر به بجخیزد

۲ بیت
عسجدی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح امیرابو محمد بن محمود غزنوی

 

به وقتی کز دو لشکرگاه بانگ کوس برخیزد

خروش کوس گردان را زخواب خوش برانگیزد

علامت کش به گوش نیزه منجوق اندر آویزد

برآید نیلگون ابری که گل بر زعفران بیزد

یلان را سرخی اندر روی با زردی در آمیزد

[...]

۵ بیت
فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴

 

این دهر باشگونه چو بستیزد

شیر ژیان به‌دام درآویزد

مرد دژ آگه آن بود و دانا

کز مکر او به وقت بپرهیزد

با آنک ازو جدا شود او فردا

[...]

۵ بیت
ناصرخسرو
 

خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۵۵

 

بادی که ز کوی عشق تو برخیزد

از خاک جفا صورت مهر انگیزد

آبی که ز چشم من فراقت ریزد

هر ساعتم آتشی بسر برریزد

۲ بیت
خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۳ - و من طبقه الاولی من آخر ذوالنون المصری

 

آنک درطلب می‌‌آویزد، از قبضه می‌گریزد

وآنچ ازبوده می‌گریزد،برخون خودمی‌خیزد

۰ بیت
خواجه عبدالله انصاری
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

هر آن کهتر که با مهتر ستیزد

چنان افتد که هرگز برنخیزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

اگر کین ورزد و با من ستیزد

به جان من که خون من بریزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

همه دانند زین خون خود چه خیزد

چه مایه خون آزادان بریزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى

 

یکی چون گل که بر وی مشک بیزد

یکی چون در که در وی باده ریزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

که با من بخت من چندان ستیزد

که روزی خون من ناگه بریزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن

 

به شهر از گریه‌ام طوفان بخیزد

به کوه از ناله‌ام خارا بریزد

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

 

از چشم و دل من آب و آتش خیزد

وز هر دو زمانه رستخیز انگیزد

نشگفت گران حور ز من بگریزد

کز آتش و آب هرکسی پرهیزد

۲ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

ابر از فزع باد چو از کوه بخیزد

با باد درآویزد و لختی بستیزد

تیغی بکشد منکر و میغی بنگیزد

آخر نه بس آید به هزیمت بگریزد

۲ بیت
منوچهری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - توصیف اسب

 

شه به تیرش چون برانگیزد

از که و دشت لرزه برخیزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

بزم را چون پگاه برخیزد

عشرتی از میان برانگیزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

بستهد چون نماند بر خیزد

با حریفان به جمله بستیزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مدح امیر کیکاوس

 

شیر زخمی که چون برانگیزد

شیر بیشه ازو بپرهیزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - صفت محمد نایی

 

امر و نهی از امارتش خیزد

زر و در از عبارتش ریزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - صفت ماهوک رقاص

 

طقطق پای او چو برخیزد

شادی و لهو در هم آمیزد

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
۱۷
 
تعداد کل نتایج: ۳۲۴