مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
این دریغاها خیال دیدن است
وز وجود نقد خود ببریدن است
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
این چه خبر جستن و پرسیدن است
این طلب کیست چه پرسیدن است
بر سر آن کوی چه کردید گم
بافت نشد این چه خروشیدن است
داغ که دارید چه سوزست و آه
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳
آزادگی ز منت احسان رمیدن است
قطع امید دست طلب را بریدن است
بحری است زندگی که نهنگش حوادث است
تن کشتی است و مرگ به ساحل رسیدن است
سیر ریاض عالم جان با حجاب تن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۲
خرقه آزادگان چشم از جهان پوشیدن است
کسوت این قوم از دستار سر پیچیدن است
سخت رویی می شود سنگ فسان شمشیر را
خاکساری روی دشمن بر زمین مالیدن است
از تهی مغزی است امید گشاد از ماه عید
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۷
مرگ سبکروان ، طلب آرمیدن است
چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است
بر سینه گشاده ما دست رد خلق
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
پیغمبریم و ملت ما غم کشیدن است
معراج ما به عرش کدورت رسیدن است
پیری رسید، چون نشود قامتم دوتا؟
تعظیم میهمان، بر مردم، خمیدن است
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
پیری رسید و، قامت از آن در خمیدن است
کز پای، وقت خار علایق کشیدن است
مقراض وار شد چو قد از پیریم دوتا
معلوم شد که از همه وقت بریدن است
نور نگه بدامن مژگان کشید پای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید
وان دگر مأیوس از فهمیدن است
فارغ است و در پی خوابیدن است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۷ - کوثر هندوستانی
یک نشانِ خوشدلی عشاق را
از دو عالم رنج ما رنجیدن است
بر حق آگاهی دلیل عارفان
بی خبر از خویشتن گردیدن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۱ - خطاب آن سلطان انس و جان به جنیان و شرح مسئله قابلیات اشیاء، در ضمن بیان مطلب را دریاب
آن شقاوت هم سخن نشنیدن است
وز حد خود روی برتابیدن است
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴- سوره النساء » ۱۴- آیات ۷۱ تا ۷۶
قصد او رخسار جانان دیدن است
پیش او در خون خود غلطیدن است
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۶ - حکایت شیخ و برهمن و مکالمه گنگ و هماله در معنی اینکه تسلسل حیات ملیه از محکم گرفتن روایات مخصوصه ملیه می باشد
زندگی بر جای خود بالیدن است
از خیابان خودی گل چیدن است
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۹ - الله الصمد
بی نیازی رنگ حق پوشیدن است
رنگ غیر از پیرهن شوئیدن است
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱۶ - چه شورها
زبانِ تُرک از برای از قفا کشیدن است
صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است
صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
یار رقیب دیده، سزایش ندیدن است
دندان کرم خورده، علاجش کشیدن است
باید که عضو عضو تو کوشند بهر شکر
آن سانکه شکر گوش، نصیحت شنیدن است
پاداش یک دقیقه که غافل شوی ز حق
[...]