گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

این چه خبر جستن و پرسیدن است

این طلب کیست چه پرسیدن است

بر سر آن کوی چه کردید گم

بافت نشد این چه خروشیدن است

داغ که دارید چه سوزست و آه

[...]

کمال خجندی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

آزادگی ز منت احسان رمیدن است

قطع امید دست طلب را بریدن است

بحری است زندگی که نهنگش حوادث است

تن کشتی است و مرگ به ساحل رسیدن است

سیر ریاض عالم جان با حجاب تن

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۲

 

خرقه آزادگان چشم از جهان پوشیدن است

کسوت این قوم از دستار سر پیچیدن است

سخت رویی می شود سنگ فسان شمشیر را

خاکساری روی دشمن بر زمین مالیدن است

از تهی مغزی است امید گشاد از ماه عید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۷

 

مرگ سبکروان ، طلب آرمیدن است

چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است

در شاهراه عشق ز افتادگی مترس

کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است

بر سینه گشاده ما دست رد خلق

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

پیغمبریم و ملت ما غم کشیدن است

معراج ما به عرش کدورت رسیدن است

پیری رسید، چون نشود قامتم دوتا؟

تعظیم میهمان، بر مردم، خمیدن است

طغرای مشهدی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

پیری رسید و، قامت از آن در خمیدن است

کز پای، وقت خار علایق کشیدن است

مقراض وار شد چو قد از پیریم دوتا

معلوم شد که از همه وقت بریدن است

نور نگه بدامن مژگان کشید پای

[...]

واعظ قزوینی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید

 

وان دگر مأیوس از فهمیدن است

فارغ است و در پی خوابیدن است

ملا احمد نراقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۷ - کوثر هندوستانی

 

یک نشانِ خوشدلی عشاق را

از دو عالم رنج ما رنجیدن است

بر حق آگاهی دلیل عارفان

بی خبر از خویشتن گردیدن است

رضاقلی خان هدایت
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۹ - الله الصمد

 

بی نیازی رنگ حق پوشیدن است

رنگ غیر از پیرهن شوئیدن است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۷ - فقر

 

فقر کار خویش را سنجیدن است

بر دو حرف لا اله پیچیدن است

اقبال لاهوری
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۶ - چه شورها

 

زبانِ تُرک از برای از قفا کشیدن است

صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است

عارف قزوینی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

یار رقیب دیده، سزایش ندیدن است

دندان کرم خورده، علاجش کشیدن است

باید که عضو عضو تو کوشند بهر شکر

آن سانکه شکر گوش، نصیحت شنیدن است

پاداش یک دقیقه که غافل شوی ز حق

[...]

صابر همدانی
 
 
sunny dark_mode