گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

کسی را در غریبی دل شکیباست

که اندر خانه کار او نه زیباست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

و گر رامین همه خوبی و زیب است

تو خود دانی چگونه دلفریب است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۹ - در شکایت احوال

 

به خدایی‌که پاک و بی عیب است

واهب العقل و عالم الغیب است

سنایی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

ضمیرش کاروانسالار غیب است

توانا را ز دانایی چه عیب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

چو سر رشته سوی این نقش زیباست

ز سرخی نقشِ رویم نقشِ دیباست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

عنان عمر از این‌سان در نشیب است

جوانی را چنین پا در رَکیب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

ز معشوقه وفا جستن غریب است

نگوید کس که سکبا بر طبیب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

خرد با روی خوبان ناشکیب است

شراب چینیان مانی‌فریب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب

 

ولی آن کز معانی با‌نصیب است

بداند کاین سخن طرزی غریب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

در ناف دو علم بوی طیب است

وان هر دو فقیه یا طبیب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی

 

چون ماه غریبی‌ات نصیب است

از مه نه غریب‌، اگر غریب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی

 

مردم ز حفاظ با نصیب است

این مردمی از ددان غریب است

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

سخنی کاو چو روح بی‌عیب است

خازن گنج‌خانهٔ غیب است

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

مرا با خویشتن چیزی که زیباست

ز مال این جهان یکپاره دیباست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

چه‌گویم تا مرا هرمز طبیب است

تنم از تندرست با نصیب است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

تو هاتف را ندانی کو بغیب است

سر خود در گریبان کش که جیب است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

در این معنی مرا حالی عجیب است

که درگفتار من سرّی غریب است

عطار
 
 
۱
۲
۳