فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹
ز سر برگرفت افسر خسرویش
گشاد آن بر و جوشن پهلویش
خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۳۴
هر که او را دلی و جانی بود
شد بمیدان عاشقی گویش
کشته گشتند عاشقان و هنوز
نشنیده است هیچکس بویش
رحلت عاشقان زهر سویی
[...]
خواجه عبدالله انصاری » مناجات پیر انصار » شمارهٔ ۲۴۷
هر که او را دلی و جانی بود
شد بمیدان عاشقی گویش
کشته گشتند عاشقان و هنوز
نشنیده است هیچکس بویش
رحلت عاشقان زهر سوئی
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
زمین دیبا شُدِه اَز رنگِ رویَش.
هوا مُشکین شُدِه اَز بویِ مویش.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
ولیکن نور پیشانی و رویش
همیدون بوی زلف مشکبویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
همی پیراست دایه روی و مویش
همی گسترد بر وی رنگ و بویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
به چشمش دربماند آن دلبر خویش
چو دینار کسان در چشم درویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
نه گلگون دید طارم را ز رویش
نه مشکین یافت ایوان را ز مویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
نخواهم باغ با رخشنده رویش
نخواهم مشک با خوش بوی مویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
نه چشمش دید جان افزای رویش
نه مغزش یافت مهر انگیز بویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
جهان پر مشک و عنبر شد ز مویش
هوا پر دود و آذر شد ز هویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
نهفته ابر گل خورشید رویش
بخورده زنگ خون زنجیر مویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
چو یاد آید ترا زین ماه رویش
بپیچی بیشتر زین مار مویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
نکوتر زیر پای تو ز رویش
چو خوشتر خاک پای تو ز بویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
کسی گرید چنین کز مهر و خویش
شود نومید از دیدار رویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین
کنون در خواب دیدم ماه رویش
جهان پر مشک و عنبر کرده مویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
فروغ آفتاب آمد ز رویش
نسیم نوبهار آمد ز بویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
بی انده شد روان مهرجویش
به بار آمد گل شادی ز رویش
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - صفت زرور بربطی
با سماع غریب دلجویش
بر رخ لاله رنگ گل بویش
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۸ - مدح سید کائنات و خاتم المرسلین
هست «وَ الَّیْل» شرح گیسویش
«وَ الضُّحَی» وصف روی نیکویش