عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
که بر اندوه از دنیا شود دور
چنین بودست آن خورشید ذوالنور
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق
سلیمانش بخواند و گفت ای مور
چو میبینم ترا بیطاقت و زور
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور
پیمبر گفت خوش باش و مکن شور
که پیش حق شفیعت شد همان مور
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار
سواری سبزجامه دید از دور
درآمد از پسش روئی همه نور
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱۰) حکایت ابوالفضل حسن و کلمات او در وقت نزع
زبان بگشاد با جانی همه شور
که بر بالای آن تل بایدم گور
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
حکیمی بود در شهری دگر دور
که در تنجیم و در طب بود مشهور
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
مگر شد شاهزاد شهر رنجور
کسی آمد بر استاد مشهور
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
مگر میرفت روزی غرقهٔ نور
بره در پیر زالی دید از دور
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد
مرا زین جایگه جائی برد دور
که گشتم از نهیب مرگ رنجور
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات
بزخمی گر سگی از در شود دور
بوَد از استخوان پیوسته مهجور
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام در کوه طور با ابلیس
شبی موسی مگر میرفت بر طور
به پیش او رسید ابلیس از دور
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
درگ ره پیر زن را دید مهجور
که میآمد برای داد از دور
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۶) حکایت دیوانۀ که از حق کرباس میخواست
بباید مرد اول مفلس وعور
که تا کرباس یابد از تو در گور
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه
به پاسخ واسطی گفت ای زره دور
میان سخت بندی مانده مقهور
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه
نباشد انگبین آنجا ز زنبور
نه شیر از بز بود نه می ز انگور
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۷) حکایت لیث بوسنجه
فلانست او چو خورشیدی همه نور
که وصلش پیش سلطان خوشتر از سور
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۱۰) حکایت غزالی و ملحد
امام خواجه را گو ای زره دور
چو تو حق را نه هم رازی نه دستور
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۲) حکایت آن دیوانه که تابوتی دید
بدو گفتند ای مجنون پُر شور
جوانی بود کُشتی گیرِ پُر زور
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۷) حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ میزدند
چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور
که بود ای شیخ معشوق من از دور