×
رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲
...
...
بفنود تنم بر درم و آب و زمین
دل بر خرد و علم به دانش بفنود
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۳
نان آن مدخل ز بس زشتم نمود
از پی خوردن گوارشتم نبود
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۵
نیارم بر کسی این راز بگشود
مرا از خال هندوی تو بفنود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
از این پس بگو کآفرینش چه بود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
و زان پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز تری فزود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
ستاره بر او بر شگفتی نمود
به خاک اندرون روشنایی فزود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود
نه از آب و گرد و نه از باد و دود
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
چه گویم که خورشید تابان که بود
کز او در جهان روشنایی فزود