فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
نجستی کسی ازکسی نان وآب
برهبر بیاراستی جای خواب
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
ز دیبا و دینار بر خشک و آب
برخشنده روز و به هنگام خواب
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸
که نوشینروان دیده بود این به خواب
کزین تخت بپراگند رنگ و آب
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰
چنین گفت زان پس که هرگز بخواب
نبینم رخ شاه با جاه و آب
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
هرانگه که بخت اندر آید به خواب
ترا گفت دانا نیاید صواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴ - بردن گلشاه را از حی
ندیده بد از باب گل شه جواب
نه اندر خطا و نه اندر صواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب
ندادی از اندیشه کس را جواب
نگفتی سخن از خطا و صواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
شه شام را کار نامد صواب
چو بشنید از باب دختر جواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
هلال گزین داد زن را جواب
کی باید کی ناید ز من ناصواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
هلال ایچ گونه ندادش جواب
کی چونان همی دید راه صواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام
بدو گفت ورقه که گفتی صواب
ازین خسته دل باز بشنو جواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
پراگند بر روی آن هر دو آب
برون آمدند آن دو عاشق ز خواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
چو زیشان ندیدش ره ناصواب
نیامد دگر نزدشان وقت خواب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
چنین داد داننده وی را جواب
که ای برده عشق از رخت رنگ و آب
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۲۵
هجران تو گر زمانه دیدی در خواب
گشتی دل و جان این جهان آتش و آب
ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۳
دی با رهی ، ای رنگ گل و بوی گلاب
از دیده و دل همی زدی آتش و آب
از بخت ستم باشد ، ای در خوشاب
کامروز ترا نبینم ای دوست به خواب
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام
درخت و گل و سبزه دیدند و آب
زمین جای نخچیر و آرام وخواب