گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷

 

چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟

خیر و صلاح از جهان جهان چون شد؟

هیچ دگرگون نشد جهان جهان

سیرت خلق جهان دگرگون شد

جسم تو فرزند طبع و گردون است

[...]

۳۵ بیت
ناصرخسرو
 

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

زلفین تو پرحلقه و پربند و شکن شد

بند و شکن و حلقهٔ او توبه شکن شد

کارش همه فراشی و نقاشی بینم

فرّاش گل و لاله و نقاش سمن شد

آن‌کس‌ که خبر یافت‌ که مشک از ختن آرند

[...]

۱۲ بیت
امیر معزی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹

 

در راه عشق هر دل کو خصم خویشتن شد

فارغ ز نیک و بد گشت ایمن ز ما و من شد

نی نی که نیست کس را جز نام عشق حاصل

کان دم که عشق آمد از ننگ تن به تن شد

در تافت روز اول یک ذره عشق از غیب

[...]

۹ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

شنود آن ناله و بی‌خویشتن شد

فرود آمد ز اُشتر سوی زن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

ز عشق روی او بی‌خویشتن شد

ز دردش پیرهن بر تن کفن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چو گفت این قصّه و بی خویشتن شد

ازان زن آب دریا موج زن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

چنان جانش ز آتش موج زن شد

که جانش در سر آن سوختن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها

 

فلک در خونِ مردان چرخ زن شد

زدلوش حلقِ مردان در رسن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۹) حکایت در ذمّ دنیا

 

ترا چون عیش دنیا راه زن شد

کجا در دین توانی بُت شکن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ز شوقت پیرهن بر من کفن شد

بگفت این وز خود بی‌خویشتن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

ز بس لشکر که با هم انجمن شد

چو دریا کوه آهن موجزن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

دلم از خویشتن بیخویشتن شد

همه کار دلم از دست من شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

دل شه فتنهٔ آن هر دو تن شد

مگر با هر دو در یک پیرهن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

دگر گفتا خرک خود حقّ من شد

مثال جان که درمعنی بتن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

هر آنکس کو گرفتار بدن شد

درون چاه او بی‌خویشتن شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

هر آنکس کو معانی دان چو من شد

ملایک پیش او بی‌خویشتنشد

۱ بیت
عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

هر آنکس را که حیدر نور تن شد

مر او را حلّهٔ ایمان کفن شد

۱ بیت
عطار
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۱ - سر آغاز

 

تا غمت ساکن دل من شد

از چراغ تو خانه روشن شد

۱ بیت
عراقی
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۷۴