گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

بد اندیشان در ختانش بکندند

در و دیوار او بر هم فگندند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به مهمانان همه خوبی پسندند

نه زین سان در میان برف بندند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به مهمانان همه خوبی پسندند

نه زین سان در میان برف بندند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

طاووس بهاری را، دنبال بکندند

پرش ببریدند و به کنجی بفکندند

خسته به میان باغ به زاریش پسندند

با او ننشینند و نگویند و نخندند

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۹ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

باز در زلف بنفشه حرکات افکندند

دهن زرد خجسته به عبیر آگندند

در زنخدان سمن، سیمین چاهی کندند

بر سر نرگس مخمور طلی پیوندند

منوچهری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۵ - در هجای بخیلی گفته

 

ممسکی جست مر مرا در بلخ

که همه شهر اندر آن بندند

تا ببینند خواجه کجاست

کس ندیدست و جمله خرسندند

من ندیدم ولیک تا نه چرا

[...]

انوری
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

بلبلان رخت به باغ افگندند

زاغ را بار سفر می بندند

دل لاله به عبیر آلودند

دهن باد به مشگ آگندند

باغ با باد صبا هم سخن است

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الصائغ و السیاح » بخش ۲

 

خوب‌رویان زشت‌پیوندند

همه گریان‌کنان خوش خندند

نصرالله منشی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

نه چندان صید گوناگون فکندند

که حدش در حساب آید که چندند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

به خنده گفت اگر پیران نخندند

کجا طفلان ستم‌کاری پسندند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

دگر گفتی که آنان که‌ارجمندند

چنین بر روی مهمان در نبندند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

گفتمش گفتنی که بپسندند

نه که خود زیرکان بر او خندند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

تا چهل روز خاک می‌کندند

در جهان گورکن چنین چندند

نظامی
 
 
۱
۲
۳