گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

گزیده خواهرم اکنون زن اوست

تو گویی بدسگال و دشمن اوست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۳ - فی فضیلة امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه

 

قلب قرآن قلب پر قرآن اوست

وال من والاه اندر شأن اوست

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۵

 

آن شاهد معنوی که جانم تن اوست

جان در تن من زصورت روشن اوست

این روی نکو که شاهدش می خوانند

آن شاهد نیست لیک این مسکن اوست

اوحدالدین کرمانی
 

سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱ - سرآغاز

 

که را قوت وصف احسان اوست؟

که اوصاف مستغرق شأن اوست

سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹

 

آن خداوندی که عالم آن اوست

جسم و جان در قبضهٔ فرمان اوست

سوره حمد و ثنای او بخوان

کآیت عز و علا در شأن اوست

گر ز دست دیگری نعمت خوری

[...]

سیف فرغانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع اول

 

مسند ملک ولایت درحقیقت آن اوست

در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست

هر کسی از گنج سلطانی عطائی یافته

نقد گنج کنت کنزأ نزد سید آن اوست

حق تعالی وصف او فرمود در قرآن تمام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۵ - تمثیل

 

میل هر کس به سوی مسکن اوست

روی هر مرغ در نشیمن اوست

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶

 

اسلام که صید اهل ایمان فن اوست

دام دل و دین طرز نگه کردن اوست

خون دل عاشقان که صید حرمند

در گردن آهوان صید افکن اوست

محتشم کاشانی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

چه بختست اینکه هر کس دشمن اوست

گریبان ذوالفقار گردن اوست

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴

 

بودی که نمودست وجودش، دهن اوست

سیبی که سهیل است کبابش، ذقن اوست

تا پنجه اقبال که پر زور برآید؟

دست دو جهان در خم سیب ذقن اوست

وصل مه کنعان چه مناسب به زلیخاست؟

[...]

صائب تبریزی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۳ - صفت کحّال

 

کحّال که دلبری فن اوست

چشمم روشن ز دیدن اوست

وحیدالزمان قزوینی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۸ - باب‌الطاء الطویل

 

خصال او ز نور باطن اوست

صفا در سیرت مستحسن اوست

صفی علیشاه
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۳

 

اصفهان را، عندلیب گلشن اوست

در اخوت گشته مخصوص من اوست

عمان سامانی
 

ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ارباب که صنعت وجاهت فن اوست

خون فقرا تمام بر گردن اوست

طاوس بهشت است به صورت لیکن

ابلیس نهفته زیر پیراهن اوست

ملک‌الشعرا بهار
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴ - صندوق آرا

 

این جعبه که آرا همه در دامن اوست

چون دور سپهر بی‌وفایی فن اوست

از بس که به این و آن دهد وعده وصل

خون دو هزار کشته در گردن اوست

فرخی یزدی